بازگشت

حر بن يزيد رياحي توبه مي كند


در قاموس قرآن و اسلام، راه به سوي خدا هرگز مسدود نمي شود و گناه هر چند بزرگ و زياد باشد مانع بازگشت به خدا نمي گردد اما برخي از گناهان سبب سلب توفيق مي شود كه در آن حالت انسان بيدار نمي شود و يا با كلام حق و ديدن حقيقت بخود نمي آيد، قلبش مسخ مي گردد و پرده غفلت و ضلالت و گمراهي چشمانش را فرامي گيرد كه تشخيص حق و باطل برايش غيرممكن مي گردد.

حر گناهكار بود زيرا راه را بر امام برحق بسته و او و يارانش را در سرزمين خشك و سوزان كربلا فرود آورده بود اما وجدان آگاه و بيداري داشت كه راه به سوي خدا را برويش باز كرد حر كه مشاهده كرد زمينه شروع جنگ آماده گرديده براي اطمينان بيشتر نزد عمرسعد آمد و گفت: امقاتل انت هذا الرجل؟ «آيا با اين مرد مي جنگي؟»

ابن سعد بدون تأمل گفت: آري جنگي كه سبكترينش آن است كه سرها جدا شود و دست ها قطع گردد.

- آيا پيشنهاداتي كه حسين كرد هيچ يك از آن ها پذيرفته نشد؟

- اگر تصميم گيري با من بود مي پذيرفتم ليكن امير تو نمي پذيرد.

حر كه اين پاسخ را از عمرسعد شنيد، خود را در ميان بهشت و دوزخ مخير ديد لرزه بر اندامش افتاد و بر خود مي پيچيد و فكر مي كرد: چه كنم آيا به سوي حسين بروم و دست از زندگي بشويم و در نتيجه بهشت را بخرم يا به فرماندهي قسمتي از سپاه عمرسعد باقي بمانم و مقرب دربار بني اميه شوم و آخرت را به دنيا بفروشم در همان حالي كه تمام اعضاء و جوارح حر مضطرب و لرزان بود مهاجر بن اوس گفت: حر! كار تو شك برانگيز است چه كه هرگز در هيچ موضع خطرناكي ترا چنين لرزان نديدم، اگر از من مي پرسيدند شجاعترين مردم كوفه كيست؟ ترا معرفي مي كردم!!

حر اظهار داشت: اني و الله اخير نفسي بين الجنة و النار و لا اختار علي الجنة شيئا. «بخدا قسم خود را ميان بهشت و جهنم مردد مي بينم ليكن چيزي را بر بهشت مقدم نمي دارم هر چند قطعه قطعه شوم و سپس مرا بسوزانند».

نكته: يعني پست و مقام و زندگي و حياة و متعلقات زندگي را بر بهشت ترجيح


نمي دهم.

حر پس از بيان اين مطلب عنان مركبش را به طرف خيمه گاه ابي عبدالله گردانيد و چون نزديك حسين رسيد با خداي خود چنين مناجات كرد: اللهم اليك انيب فقد ارعبت قلوب اوليائك و اولاد نبيك. «خدايا به سوي تو بازگشت مي كنم كه دلهاي دوستان تو و فرزندان پيامبرت را ترساندم.» و از اسب پياده شد و سپر را وارونه جلو صورت گرفت و بر حسين و اصحابش سلام كرد سپس در حالي كه از شرمساري سرش را به پائين افكنده بود صدا زد:

يا اباعبدالله اني تائب فهل لي من توبة.

«پسر پيامبر! من از كرده خود نادم و پشيمانم كه راه را بر تو بستم و بر تو سخت گرفتم و دل اهل بيت ترا لرزاندم ولي فكر نمي كردم كار شما به اين جا بكشد آيا توبه ام پذيرفته است؟ امام كه مظهر لطف و كرم الهي است فرمود: نعم يتوب الله عليك.

«آري خدا توبه ات را مي پذيرد، فرود آي و استراحت نماي [1] .

نكته: حسين نمي فرمايد من توبه ات را مي پذيرم تا كار خدا را به بندگان نسبت ندهند و موضوع مسيحيت و خريد و فروش گناه به ذهن ها خطور نكند.


پاورقي

[1] کامل ج 4/ ص 64 - حياة الحسين ج 3/ ص 195 - نفس المهموم ص 254 ابصار العين ص 119 - قاموس الرجال ج 3 / ص 100.