خطبه ديگر امام
امام حسين عليه السلام در روز عاشورا خطبه ديگري هم ايراد فرمود كه بسيار مفصل است و در آخر خطبه چنين فرموده است:
ألا و ان الدعي بن الدعي قد ركزبين اثنتين، بين السلة و الذلة، و هيهات منا الذلة يابي الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمية و نفوس ابية من أن تؤثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام، ألا قد اعذرت و انذرت ألا و اني زاحف بهذه الاسرة علي قلة العدد و كثرة العدو و خذلان الناصر.
«آگاه باشيد كه زنازاده پسر زنازاده مرا بين دو چيز ميخكوب كرده است: تن بشهادت دهم و يا ذلت و خواري را بپذيرم (يعني با يزيد بن معاويه بيعت كنم) از ما خواري و ذلت بدور است و هرگز تن به ذلت نمي دهم كه خدا و پيامبرش و مؤمنين و زنان پاك و پاكيزه اي كه ما را پرورش داده و تربيت نموده اند و مردان با غيرت و حميت و انسانهاي آزاده هرگز اجازه نمي دهند كه اطاعت و فرمانبرداري از مردان پست و فرومايه را بر
شهادت افتخارآفرين مقدم بداريم بدانيد كه آنچه به شما مي گويم براي انذار شما و اتمام حجت است كه عذري براي شما باقي نماند و الا من با خانواده ام و عده ي اندك يارانم با دشمن زياد مي جنگم و هدفم را دنبال مي كنم هر چند اميد به پيروزي وجود نداشته باشد، آنگاه امام به اشعار فروة بن مسيك مرادي تمسك جست:
1- فان نهزم فهزامون قدما
و ان نغلب فغير مغلبينا
2- و ما ان طبنا جبن ولكن
منايانا و دولة آخرينا
3- فافني ذلكم سروات قومي
كما افني القرون الاولينا
4- فلو خلد الملوك اذن خلدنا
و لو بقي الكرام اذن بقينا
5- فقل للشمتين بنا افيقوا
سيلقي التسامتون كما لقينا
1- «اگر دشمن را شكست دهيم امري بي سابقه نيست كه گذشتگان ما پيروز بودند و اگر مغلوب شويم باز هم شكست نخورده ايم».
2- «ترس و جبن در ما راه ندارد لكن اكنون قسمت ما گرفتاري و مصيبت است و حكومت از آن ديگران».
3- «همين برنامه بزرگان ما را نابود ساخت چنان كه همه مردم قرون و اعصار گذشته نابود شدند».
4- «اگر پادشاهان زندگي جاويد مي داشتند ما هم داشتيم و اگر بزرگان باقي مي ماندند ما هم باقي مي مانديم».
5- «پس به شماتت كنندگان ما بگو به خود آئيد كه سرانجام شما هم به ما ملحق خواهيد شد».
سپس فرمود: بخدا سوگند بعد از اين زندگي درازي نخواهيد داشت و بيش از زماني كه پياده سوار اسب شود زنده نخواهيد ماند تا روزگار آسياي مرگ را بر سر شما بگردش درآورد و شما مانند ميله وسط سنگ آسيا پيوسته در اضطراب و نگراني به سر بريد و اين سخني است كه پدرم از جدم رسول خدا (ص) برايم گفته است، پس ابتداء با همفكران خود مشورت كنيد و تصميم خود را بگيريد تا امر بر شما مشتبه و پوشيده نماند آن گاه قصد (كشتن) من كنيد و مرا مهلت ندهيد، به درستي كه من به خدا كه پروردگار من و
شما است توكل جسته ام و هيچ جاندار و جنبده اي از حيطه و قبضه قدرت و اقتدار او خارج نيست و بتحقيق پروردگار من بر صراط و راه مستقيم عدالت است [1] .
پاورقي
[1] اعيان الشيعه ج 1/ ص 603 - بحار ج 45 ص 9 - ابصار العين ص 11 و 12 - حياة الحسين ص 192 - اثبات الوصية ص 163 - بلاغة الحسين ص 49.