بازگشت

مقاومت محمد بن بشير


در همين حال مردي وارد خيمه گاه ابي عبدالله شد به محمد بن بشير حضرمي خبر داد كه پسرش در سرحد ري اسير ديلميان شده است گفت: او را در پيشگاه خدا بحساب مي آورم دوست نداشتم كه فرزندم اسير گردد و من زنده بمانم.

امام عليه السلام سخنانش را شنيد و درباره او دعاي خير نمود، و فرمود بيعت خود را از تو برداشتم برو پسرت را آزاد كن.

محمد بن بشير گفت: درندگان بيابان مرا زنده زنده بخورند اگر از تو جدا شوم امام حسين (ع) فرمود: پس اين جامه هاي يمني را به اين پسرت بده كه ببرد و با آن برادرش را از قيد اسارت برهاند و پنج دست لباس برد را كه بهاي آن معادل هزار اشرفي بود به محمد بن بشير اعطاء فرمود و محمد هم به پسرش كه همراهش بود داد تا براي نجات


برادرش اقدام نمايد [1] .


پاورقي

[1] اعيان ج 1/ ص 601 - بحار ج 44/ ص 394 - حياة الحسين ج 3/ ص 170 - مقاتل الطالبيين ص 116.