آنگاه سعيد بن عبدالله حنفي بپا خاست و گفت: نه بخدا اي فرزند رسول خدا هرگز ترا تنها نمي گذاريم تا خدا بداند كه سفارش فرستاده اش محمد صلي الله عليه و آله را درباره تو حفظ كرديم، بخدا سوگند اگر بدانم كه در راه تو مرا مي كشند بعد زنده مي كنند آنگاه مرا مي سوزانند و خاكسترم را بباد مي دهند و هفتاد مرتبه اين كار را با من انجام دهند از تو جدا نخواهم شد تا مرگ را در حضور تو دريابم و چگونه اين كار را نكنم و حال آنكه يك بار


كشته شدن بيش نيست و دنبالش كرامتي است كه هرگز پاياني ندارد [1] .