بازگشت

دعا و شكوه حسين


پس از آنكه خيمه ها برافراشته شد حسين عليه السلام اهل بيت و افراد خانواده و يارانش را جمع كرد و تصور قطعه قطعه شدنشان را از ذهن گذرانيد، اشك چشمان مباركش را فراگرفت و دست به دعا برداشت و با خداي خود به راز و نياز پرداخت و از گرفتاري ها شكوه كرد و فرمود:

اللهم انا عترة نبيك محمد (ص) قد اخرجنا و طردنا و ازعجنا عن حرم جدنا و تعدت بنوامية علينا أللهم فخذ لنا بحقنا و انصرنا علي القوم الظالمين.

«بار خدايا مائيم عترت پيامبرت محمد كه ما را از خانه و كاشانه مان بيرون كردند و از حرم جدمان رانده شديم، بني اميه بر ما ستم كردند، خدايا تو خود حق ما را بستان و ما را بر مردم ستمكار پيروز گردان».

و نيز براي اينكه ياران ابي عبدالله موقعيت خود را بدانند و در تعيين سرنوشت خود تصميم بگيرند به ياران و انصارش خطاب كرد و فرمود: الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه مادرت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون.

«مردم بنده و برده دنيايند و دين لقلقه زبان آنها است از هر سو كه زندگيشان تأمين شود به همان سو مي چرخند هرگاه به گرفتاري ها مبتلا شوند دينداران تقليل خواهند يافت [1] .



پاورقي

[1] حياة الحسين ج 3/ص 97 - بلاغة الحسين ص 35.