بازگشت

ياران امام از كوفه مي رسند


امام (ع) به حركت خود ادامه داد تا به عذيب هجانات رسيد در اين جا عده اي از كوفه بياري امام آمدند: نافع بن هلال مرادي، عمرو بن خالد صيداوي، مجمع بن عبدالله عائدي و فرزندش عائد بن مجمع، سعد مولي عمرو بن خالد و


غلام نافع بن هلال هم سوار بر شتر در حاليكه اسب نافع بن هلال را كه نامش كامل بود يدك مي كشيد حر مي خواست آنان را از پيوستن به حسين عليه السلام جلوگيري نمايد، امام فرياد زد: از آن ها حمايت مي كنم همانطور كه از جان خود حمايت مي كنم كه اينان انصار منند.

و تو هم شرط كردي كه متعرض من و يارانم نشوي تا نامه ابن زياد به تو برسد حر از آنان دست برداشت و خدمت امام رسيدند و امام به آنان خوش آمد گفت و از موضع مردم كوفه سؤال فرمود.

مجمع بن عبدالله اظهار داشت: اشراف كوفه رشوه هاي كلان گرفتند و كيسه هايشان را پر كردند و خلاصه آن ها را خريدند و يك پارچه عليه شمايند و اما ساير مردم دلهايشان با شما است و شمشيرهايشان عليه شما [1] .


پاورقي

[1] حياة الحسين ج 3/ ص 82 - الحسين في طريقة الي الشهاده ص 110 - طبري ج 7/ ص 303 - کامل ج 4/ ص 49.