بازگشت

دنيا پرستان از اطراف امام پراكنده شدند


حسين عليه السلام در منزل زباله بود كه خبر شهادت عبدالله بن يقطر به او رسيد، امام اصحاب و ياران را جمع نمود و نامه اي را بيرون آورد و براي آنان قرائت نمود بدين شرح:

بسم الله الرحمن الرحيم اما بعد فانه قد أتاني خبر فظيع قتل مسلم بن عقيل و هاني بن عروة و عبدالله بن يقطر و قد خذلنا شيعتنا فمن احب منكم الانصراف فلينصرف في غير حرج ليس عليه دمام.

بنام خداوند بخشنده مهربان اما بعد خبر دردناك شهادت مسلم و هاني و عبدالله به من رسيده و شيعيانمان ما را رها ساختند، پس هر كه دوست دارد برگردد بر او حرجي نيست كه من بيعتم را از او برداشتم.

مردم با شنيدن اين پيام از اطراف امام پراكنده شدند و به چپ و راست رفتند مگر ياراني كه با او از مدينه حركت نموده بودند و چند نفري كه در مسير بوي پيوسته بودند و حال آنكه در مدت توقف در مكه معظمه گروهي از مردم حجاز و جمعي از اهالي بصره به آن حضرت پيوسته بودند كه به نقل مسعودي حسين عليه السلام را پانصد سوار و يكصد نفر پياده همراهي مي كردند.

چون گمان دنياپرستان اين بود كه مردم شهري كه امام وارد مي شود به اطاعت او


خواهند بود و از او فرمانبرداري خواهند كرد و اينك كه فهميدند هر كه با امام باشد بايد تن به مرگ دهد لذا كساني كه زندگي ذلت بار را بر مرگ شرافتمند و افتخارآميز ترجيح مي دادند از اطراف امام پراكنده شدند [1] .


پاورقي

[1] اعيان الشيعه ج 1/ص 595 - ابصار العين ص 52 - کامل ج 4/ص 43 - ارشاد ص 223 - طبري ج 7/ص 294 - الحسين في طريقه ص 87 - مزوج الذهب ج 3/ ص 61.