بازگشت

با شكست انقلاب فعاليت حكومت شروع مي شود


پس از آن كه سر و صداي اطرافيان مسلم فروكش نمود ابن زياد از ترس آن كه مبادا ياران مسلم خدعه و مكر به كار برده باشند و در كمين نشسته باشند ياران خود را گفت برويد چوب هاي سقف مسجد را از قسمت هاي مختلف بيرون آوريد و بيفروزيد و چراغها را


هم روشن كنيد و همه جاي مسجد را بگرديد كه مبادا اصحاب مسلم در رؤاياي مسجد پنهان شده باشند اطرافيان عبيدالله بن زياد هم از قسمتهاي مختلف سقف مسجد را شكافتند و بر چوب و ني آتش افروخته به داخل شبستان ريختند و حتي دسته هاي ني را به ريسمان بسته و از سقف به پايين مي فرستادند تا معلوم گردد آيا از ياران مسلم كساني در مسجد كمين كرده اند تا بالاخره مطمئن شدند كسي در مسجد نيست آن گاه وارد مسجد شدند و به جستجو پرداختند و از ياران مسلم كسي را نيافتند، خبر به ابن زياد دادند، ابن زياد در قصر را گشود و با ياران خود به مسجد آمد و دستور داد جارچي اعلام كند كه هر كس براي نماز عشاء در مسجد حاضر نشود خونش هدر است مردم به مسجد هجوم آوردند و مسجد مملو از جمعيت شد، پسر زياد پس از اداء نماز به منبر رفت و گفت پسر عقيل سفيه و نادان اختلاف و نفاق بين مردم ايجاد كرد پس اگر در خانه كسي يافت شود كه او خبر ندهد جانش در خطر است و هر كس اطلاع دهد كه مسلم كجا است ديه اش را خواهد گرفت [1] .


پاورقي

[1] مقاتل الطالبين ص 104 - ارشاد ص 212 - کامل ج 4/ص 32 - حياة الامام الحسين ج 2/ص 389- طبري ج 259:7.