بازگشت

كوفيان طريق بيوفائي پيش گرفتند


با آنكه تعداد ياران مسلم كه كاخ حكومتي را در محاصره خود داشتند از چهار هزار تا دوازده هزار نفر نوشته اند و محاصره شدگان بيش از پنجاه نفر نبودند معهذا مردم كوفه كه با مسلم بيعت كرده بودند نه تنها او را ياري نكردند بلكه راه نفاق و بيوفائي را پيش گرفتند.

وقتي صداي جمعيت در كاخ طنين انداز شد عبيدالله بن زياد از سران خودفروخته استمداد كرد، افرادي را به اسامي زير براي متفرق ساختن نيروهاي مسلم نام برد:

1- كثير بن شهاب 2- قعقاع بن شور الذهلي 3- شبث بن ربعي تميمي 4- حجار بن ابجر 5- شمر بن ذي الجوشن.

ابن زياد ابتدا به كثير بن شهاب دستور داد كه از قصر خارج شو و با مذحجيها سخن بگو و آنها را از اطراف مسلم پراكنده ساز و از جنگ و عقوبت و سلطان بترسان عبدالله بن حازم بكري مي گويد: اول كسي كه نزد ما آمد و آغاز سخن نمود كثير بن شهاب بود و خطاب به مردم چنين گفت: مردم! به خانواده هاي خود بپيونديد و از شر استقبال مكنيد متفرق شويد و جان خود را به خطر ميندازيد كه سپاهيان يزيد اكنون مي رسند و امير قسم ياد كرده است كه اگر امشب به خانه هاي خود نرويد و اصرار به جنگ داشته باشيد علاوه از آن كه فرزندان شما از عطاياي امير محروم خواهند شد سپاه شام كه هم اكنون مي رسند با شما خواهند جنگيد آن وقت است كه بيگناه به جاي گناه كار و غائب به جاي حاضر دستگير مي شود حتي يك نفر از شما را باقي نخواهند گذاشت كه به كيفر اعمالش نرسانند. ابن زياد بقيه اشراف كوفه را كه با وي بودند يكي پس از ديگري بخارج قصر فرستاد كه آن ها هم با


مردم سخن گويند و آنان را متفرق سازند.

مردم بيوفاي كوفه با تهديدات سران آنچنان بر خود ترسيدند كه با خود به سخن مي پرداختند: ما را چه كه در كار حكومت دخالت كنيم، خدا خود ميان آن ها اصلاح فرمايد، بهتر است كه در خانه بنشينيم تا فتنه بخوابد.

و لذا از اطراف مسلم پراكنده شدند، زن مي آمد و دست پسر و برادر و شوهر خود را مي گرفت در حالي كه از ترس رنگ باخته بود و مي گفت: مردم او را كفايت مي كنند، و مرد مي آمد و به پسربرادر خود مي گفت: فردا سپاه شام مي آيد تو چگونه مي خواهي با آن ها نبرد كني، و بدين ترتيب مردم مسلم بن عقيل را ترك نمودند و به جز پانصد نفر كسي با او نبود و چون نماز مغرب را به جاي آورد آن پانصد نفر هم به سي نفر تقليل يافت.

مسلم با سي نفر نماز عشاء را به جاي آورد و موقعي كه خواست از در كنده خارج شود ده نفر با او بودند و وقتي از در مسجد خارج شد تك و تنها بود. [1] .


پاورقي

[1] مقاتل الطالبين ص 101 و 102 - اعيان الشيعه ج 1/ص 591 - کامل ج 31:4 - طبري ج 7/ ص 256 - ارشاد مفيد ص 211 - بحار ج 44/ص 349 - حياة الحسين ج 2/ ص 382.