بازگشت

ابن زياد سران كوفه را مي خرد


ابن زياد نبض مردم كوفه را در دست داشت و مي دانست كه افراد و جمعيت هاي اهل ايل و قبيله اي از رئيس قبيله اطاعت مي كنند و رئيس ايل و قبيله، بهر طرف رفت سايرين با اراده يا بي اراده دنبالش براه مي افتند از اين رو ابن زياد رؤساي ايل و بزرگان قبايل را مورد تجليل و احترام از يك سو و تهديد و ارعاب از سوي ديگر قرار داد و با بذل و بخشش و دادن رشوه هاي كلان بزرگان را خريداري كرد و جذب قلوب نمود لذا زبان ها به مدح و ثناي وي بكار افتاد، و رئيس هر قبيله يك بازوي نيرومندي براي ابن زياد شد و به تفرقه جمعيت از اطراف مسلم بن عقيل پرداختند.

كساني كه در مسير حسين (ع) به سوي كوفه با آن حضرت تماس گرفتند به حسين مي گفتند: اشراف رشوه هاي كلان گرفتند و خود را به يزيديان فروختند، و بقيه مردم دلشان با شما است اما شمشيرها عليه شما است.


آري همانهائي كه به حسين نامه نوشتند و او را به سوي خود فراخواندند و با خواندن فرمان حسين اشك شوق مي ريختند با دريافت رشوه يكباره عوض شدند، و نامه ها و مطالبي را كه براي حسين نوشتند فراموش كردند همچون شبث بن ربعي و حجار بن ابجر و قيس بن اشعث و يزيد بن حارث كه براي حسين نامه دعوت مي نويسند، نه تنها كمك نكردند بلكه در لشگر عمر سعد در روز عاشورا حضور داشتند و با حسين جنگيدند لعنته الله عليهم [1] .


پاورقي

[1] حياة الحسين ج 2/ص 370 - اعيان الشيعه ج 1 / ص 602.