بازگشت

امام و عبدالله بن مطيع


در بين راه عبدالله بن مطيع با امام برخورد و عرض كرد: قربانت گردم اراده ي كجا داريد؟

امام فرمود: اكنون به مكه مي روم و اما بعد از آن آنچه را كه خدا اختيار فرمايد و از خدا خير و نيكي را طالبم.

عبدالله بن مطيع گفت: خدا خير را براي تو پيش آرد و ما را فداي تو گرداند وقتي وارد مكه شدي مبادا به كوفه نزديك شوي كه شهري است شوم و پدرت در آنجا شهيد گشت و برادرت خوار و زبون گرديد و ضربه اي به حضرتش وارد كردند كه نزديك بود به شهادت برسد پس ملازم حرم باش كه تو سيد عربي و نظير و مانند نداري و مردم حجاز با


بودن شما به كسي روي نخواهند آورد.

حضرت از او تشكر كرد و برايش دعاي خير فرمود.

سپس عبدالله عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت چاهي حفر كرده ام كه تازه به آب رسيده اگر دعا بفرماييد موجب بركت گردد.

حضرت فرمود: از آن آب بياور.

عبدالله مقداري آب در دلو به خدمت حضرت آورد، امام مقداري از آن را مزمزه فرمود و دوباره در چاه ريخت، به بركت آب دهان ابي عبدالله آب چاه بسيار گوارا و زياد گرديد، آنگاه خداحافظي نمود و به راه خود ادامه داد تا آن كه روز جمعه سوم شعبان وارد مكه ي معظمه گرديد و هنگام ورود به شهر اين آيه ي شريفه را تلاوت مي فرمود: و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي ان يهديني سوأ السبيل [1] .

«و زماني كه (موسي) به مدين رسيد گفت اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت فرمايد».

امام حسين عليه السلام دو روز به آخر رجب مانده بود كه از مدينه خارج شد و روز سوم شعبان هم وارد مكه ي معظمه گرديد و بدين ترتيب مسافت بين مكه و مدينه را پنج روزه طي نمود [2] .


پاورقي

[1] آيه‏ي 22 سوره‏ي قصص.

[2] ابصارالعين ص 4 - اعيان الشيعه ج 588:1 - کامل ج 4/ ص 19 بحار ج 4 / ص 232 - ارشاد مفيد ص 202 - حياة الامام الحسين ج 2 / ص 306 - عقدالفريد ج 4 / ص 376 - طبري ج 7 / ص 232 - طبقات ابن‏سعد ج 5 / ص 107.