بازگشت

روايتي جالب سندا و متنا


يكي از رواياتي كه در زمينه ثواب گريه بر حسين عليه السلام نقل شده روايت ريان بن شبيب از حضرت ثامن الائمه امام رضا عليه السلام است و چون سند روايت بسيار جالب


است زيرا بيست و نه نفر روايت حديث همگي از محدثين بزرگ و دانشمندان عالي مقامند لذا سند و متن آن را بتمامه نقل مي كنيم:

ثقة المحدثين مرحوم حاج شيخ عباس قمي از استادش، علامه نوري، از استادش شيخ مرتضي انصاري، از ملا احمد نراقي، از علامه بحرالعلوم، از وحيد بهبهاني، از استادش مولي محمد اكمل، از علامه محمد باقر مجلسي، از پدرش محمد تقي مجلسي، از شيخ بهائي، از پدرش شيخ حسين بن عبدالصمد عاملي حارثي، از شيخ زين الدين شهيد ثاني، از استادش علامه ميسي، از علامه محمد بن داود عاملي، از علي بن محمد مكي، از پدرش شهيد اول، از فخرالمحققين محمد بن علامه حلي، از پدرش جمال الدين حسن بن مطهر علامه حلي، از محقق صاحب شرايع، از فقيه نسابه فخار بن معد موسوي حائري، از محدث جليل شادان بن جبرائيل، از شيخ المحدثين عمادالدين ابوجعفر طبري آملي، از ابوعلي حسن ملقب به مفيد ثاني فرزند شيخ طوسي، از پدر بزرگوارش محمد بن حسن طوسي، از شيخ مفيد محمد بن نعمان، از شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه قمي، از علي بن ابراهيم قمي، از پدرش ابراهيم بن هاشم، از ريان بن شبيب، روايت مي كنند: قال دخلت علي أبي الحسن الرضا صلوات الله عليه في اول يوم من المحرم فقال لي: «روز اول محرم خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم فرمود: يا ابن شبيب أصائم انت پسر شبيب،«روزه داري؟» عرض كردم نه فقال: ان هذا اليوم هو اليوم الذي دعا فيه زكريا ربه عزوجل فقال: «رب هب لي من لدنك ذريه طيبة انك سميع الدعاء [1] .

بدرستي كه اين روز روزي است كه زكريا پروردگارش را خواند و گفت: «پروردگارا فرزند پاكيزه اي به من عطا كن كه تو شنونده دعائي».

فاستجاب الله له و امر الملائكة فنادت زكريا و هو قائم يصلي في المحراب ان الله يبشرك بيحيي فمن صام هذا اليوم ثم دعا الله عزوجل استجاب الله له كما استجاب لزكريا عليه السلام.

«پس خدا دعايش را اجابت فرمود و بامر پروردگار فرشته ها زكريا را كه در محراب عبادت ايستاده بود مخاطب قرار داده و گفتند كه خدا ترا مژده مي دهد به يحيي.


پس كسي كه روزه بدارد اين روز او سپس دعا كند خدا دعايش را مستجاب مي فرمايد چنان كه دعاي زكريا عليه السلام را مستجاب فرمود».

ثم قال: يا ابن شبيب ان المحرم هو الشهر الذي كان أهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمته فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها لقد قتلوا في هذا الشهر ذرييه و سبوا نساءة و انتهبوا ثقله فلا غفر الله لهم ذالك أبدا.

«سپس فرمود: پسر شبيب، به درستي كه محرم ماهي است كه اعراب جاهليت به خاطر احترامش ظلم و ستم و كشت و كشتار را در آن ماه حرام كرده بودند و اين امت با اين كه به حرمت اين ماه آشنايي و شناخت داشت مع هذا احترام پيامبر خود را رعايت نكرد و در اين ماه فرزندان پيامبر خود را كشتند و زنانشان را اسير نمودند و اموالشان را غارت كردند پس خدا هرگز آن ها را نيامرزد.»

يا ابن شبيب ان كنت باكيا لشي ء فابك للحسين بن علي بن ابيطالب عليهماالسلام فانه ذبح كما يذبح الكبش و قتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون و لقد بكت السماوات السبع و الارضون لقتله و لقد نزل الي الأرض من الملائكة أربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غبر الي أن يقوم القائم فيكونون من انصاره و شعارهم «يا لثارات الحسين».

«پسر شبيب، اگر مي خواهي براي چيزي گريه كني پس براي حسين بن علي بن ابي طالب (ع) گريه كن كه او را ذبح كردند همان طور كه گوسفند را ذبح مي كنند و از اهل بيت او هيجده نفر را با او به شهادت رساندند كه در روي زمين مثل و مانند نداشتند، و به تحقيق هفت آسمان و زمين براي شهادت آن حضرت گريه كردند، و چهار هزار فرشته براي ياري او از آسمان فرود آمدند، اما وقتي رسيدند كه حسين كشته شده بود لذا اين فرشتگان پريشان مو و گردآلود اطراف قبر حسين معتكفند تا قائم ما قيام كند آنگاه او را ياري خواهند كرد و شعار آنها يا لثارات الحسين است اي انتقام گيرندگان خون حسين يا ابن شبيب لقد حدثني أبي عن أبيه عن جده انه لما قتل جدي الحسين ع أمطرت السماء دما و ترابا أحمر.

«پسر شبيب، پدرم برايم حديث فرمود از پدرش، از جدش كه وقتي جدم حسين


بشهادت رسيد از آسمان خون و خاك سرخ باريد.»

يا ابن شبيب ان بكيت علي الحسين حتي تصير دموعك علي خديك عفر الله لك كل ذنب أذنبته صغيرا او كبيرا قليلا كان او كثيرا.

«پسر شبيب: اگر براي حسين چنان گريه كني كه اشك هايت بر گونه هايت جاري شود خداوند تمام گناهان كوچك و بزرگ تو را مي آمرزد اندك باشد يا بسيار.»

يا ابن شبيب ان سرك أن تلقي الله عزوجل و لا ذنب عليك فزر الحسين عليه السلام، يا ابن شبيب ان سرك أن تسكن الغرف المبنية في الجنة مع النبي صلي الله عليه و آله فالعن قتلة الحسين.

«پسر شبيب، اگر تو را خوشحال مي كند كه به هنگام ملاقات با خدا گناهي نداشته باشي پس حسين عليه السلام را زيارت كن، پسر شبيب، اگر مي خواهي در غرفه هاي بهشتي با پيامبر اكرم (ص) باشي بر قاتلان حسين لعنت فرست».

يا ابن شبيب ان سرك أن يكون لك من التواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين فقل متي ما ذكرته: يا ليتني كنت معهم فافوز فوزا عظيما.

پسر شبيب، اگر مي خواهي ثواب شهداي كربلا نصيبت شود هنگامي كه ياد شهداي كربلا را مي كني بگو: كاش من هم با آن ها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند مي گشتم.»

يا ابن شبيب ان سرك ان تكون معنا في الدرجات العلي من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لقرحنا و عليك بولايتنا، فلو أن رجلا تولي حجرا لحشرة الله معه يوم القيامة.

پسر شبيب اگر خواهي كه در بهشت با ما باشي در بالاترين درجه ها و مرتبه ها پس به حزن و اندوه ما محزون و اندوهناك باش و به خوشحالي و شادي ما شاد و خوشحال، و ولايت و دوستي ما را بپذير، كه اگر مردي سنگي را دوست خود گيرد و به او تولي جويد خدا در روز قيامت او را با آن سنگ محشور فرمايد [2] .



پاورقي

[1] آيه‏ي 38، سوره‏ي آل‏عمران.

[2] بحار ج 44/ ص 285 نفس المهموم ص 26.