بازگشت

خدا چرا گرفتاري ها را از انبياء و اولياء دفع نمي كند


اين سئوالي است كه در ذهن اكثر مردم خطور مي كند و گاهي هم به زبان مي آورند: چرا خدا گرفتاري ها را از انبياء و اولياء دفع نمي كند؟ آيا دفع مصائب از پيامبران كه سفيران الهي هستند و اوصياء آنها بمنزله ي بي توجهي به آنان نيست؟براي پاسخگوئي باين پرسش ناگزير به ذكر مقدمه اي مي باشيم.

اصولا انسان براي اين جهان آفريده نشده است بلكه دنيا كشتزاري است كه بشر بايد به كشت فضائل بپردازد تا ثمره و حاصل كشت خود را در جهان باقي به دست آرد بمصداق الدنيا مزرعة الآخرة و يا بعبارت ديگر دنيا دانشگاهي است كه در آن بايد به تحصيل فضائل و مكارم اخلاق پرداخت و انبياء الهي نيز براي همين منظور برانگيخته شده و ايشان و جانشينانشان استادان و مربيان اين دانشگاه اند و استادان و دانشگاه براي آموزش و پرورش شاگردان متحمل رنج و زحمت فراوان مي شوند و اين از بديهيات است.

و در اين جا باز اين سئوال پيش مي آيد كه در دانشگاه هاي مردمي (دولتي و خصوصي) اگر شاگردان در مقام ايذاء و اذيت مربيان و استادان برآيند با تنبيه و اخراج رو به رو گرديده و در نتيجه استادان مورد حمايت قرار مي گيرند چرا در دانشگاه الهي استادان مورد حمايت و شاگران مورد تنبيه قرار نمي گيرند در پاسخ بايد گفت اتفاقا چنين نيست هم استادان دانشگاه الهي مورد حمايت ذات اقدس حقند و هم شاگردان مورد تنبيه و موأخذه قرار مي گيرند النهايه اين حمايت مربيان و موأخذه شاگردان ممكن است در همين جهان باشد و ممكن است نتيجه و ثمره آن در آخرت عايد دو طرف شود و تاريخ انبياء و قرآن كريم شاهد بر اين مدعا است كه در پايان بحث به داستان مربوط اشاره مي شود اما چرا خداوند متعال گرفتاري ها را از انبياء خود دفع نمي كند سه دليل روش و واضح دارد:

اول آن كه اگر خدا بخواهد در همه موارد انبياء و اولياء خود را از گرفتاري ها نجات داده و آنان را بر اعداء پيروز گرداند مسئله جبر پيش مي آيد و اين مخالف مقتضاي حكمت است و حكمت الهي بر آن تعلق گرفته كه انسان ها در كارشان آزاد باشند.

دوم آن كه دنيا دار امتحان و آزمايش است هم براي انبياء و دوستان خدا و هم براي


دشمنان چنان كه خدا در آيات دوم و سوم سوره عنكبوت مي فرمايد:

احسب الناس أن يتركوا أن يقولوا آمنا و هم لا يفتنون. و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الكاذبين.

«آيا مردم مي پندارند كه وقتي گفتند ايمان آورديم آن ها را به حال خود وامي گذاريم و مورد امتحان و آزمايش قرار نمي گيرند؟ بدرستي كه ما گذشتگان را در معرض امتحان قرار داديم تا راستگويان و دروغ پردازان از يكديگر تميز داده شوند» پس گرفتاري هاي دوستان خدا براي امتحان آن ها و هم چنين امتحان مردم است.

سوم آنكه اگر انبياء و اولياء خدا در ايفاء وظيفه دچار زحمت و دردسر و گرفتاري نشوند و خدا گرفتاري آنها را برطرف نمايد خوب و بد و صالح و طالح و سعيد و شقي شناخته نمي شوند و همه مردم حتي فاسق و فاجر هم ادعاي صالح بودن را مي نمايند چنانكه اگر كنكور و امتحان را از مدارس و دانشگاه ها بردارند تحصيلكرده و بيسواد همگي ادعاي دانشمندي مي كنند.