بازگشت

كرم امام حسين


داستانهاي زير گرچه مي بايستي در بخش جود و سخاي حسين بن علي عليهماالسلام ذكر مي شد لكن طرز بخشش و نحوه عملكرد امام حسين داراي درخشش و جاذبه خاصي است كه جود و سخاوت را تحت الشعاع خود قرار مي دهد و ضمنا سرمشق و دستورالعملي است براي سخاوتمندان و كليه كساني كه به نحوي از انحاء به درماندگان و بيچارگان امداد و كمك مي نمايند لذا آن را در اين مبحث گنجانديم:

1- روزي مرد اعرابي (باديه نشين) وارد مدينه شد، پرسيد كريم ترين مردم كيست؟ او را به امام حسين عليه السلام راهنمائي كردند، اعرابي وارد مسجد شد امام حسين(ع) مشغول نماز بود اشعاري بدين شرح انشاء نمود:



لم يخب الآن من رجاك و من

حرك من دون بابك الحلقه



انت جواد و انت معتمد

ابوك قد كان قاتل الفسقه



لولا الذي كان من اوائلكم

كانت علينا الجحيم منطبقه



1- «كسي كه به مثل تو نجيب زاده اي اميدوار باشد و حلقه در خانه شما را به حركت درآورد نااميد نمي شود».

2- «تو بخشنده و مورد اعتمادي و پدرت كشنده بدكاران بود».

3- «اگر اولين فرد شما (پيامبر اكرم) نبود جايگاه ما در طبقات دوزخ بود».

امام حسين نمازش را سلام داد و به قنبر گفت: آيا از مال حجاز چيزي باقي مانده است؟ قنبر عرض كرد: آري چهار هزار دينار باقي مانده است.

امام حسين فرمود: آن را بياور كه اين مرد به آن سزاوارتر است.

سپس اعرابي را با خود به خانه برد و چهار هزار دينار را در رداي خود كه از برد بود


ريخت و از شكاف در آن را به اعرابي داد براي آن كه در هنگام دادن اين پول كلان آن مرد شرمنده و خجل نگردد و اين اشعار را هنگام دادن پول سرود:



خذها فاني اليك معتذر

و اعلم باني عليك ذو شفقة



لو كان في سيرنا الغداة عصا

أمست سمانا عليك منذفقة



لكن ريب الزمان ذو غير

و الكف مني قليلةالنفقة



1- «اين را بگير كه من از تو عذر مي خواهم و بدان كه ترا دوست دارم».

2- «اگر حكومت و ولايت (ظاهري) در دست ما بود بيش از اين بتو مساعدت مي كرديم».

3- «ولي چه كنيم كه روزگار بكام ديگران است و از مال دنيا در دست ما اندكي بيش نيست».

اعرابي وقتي پول ها را گرفت و از مقدار آن اطلاع حاصل كرد گريست.

امام حسين عليه السلام فرمود: به خاطر كمي پولي كه به تو داديم مي گريي؟

آن مرد گفت: لا ولكن كيف يأكل التراب جودك؟

«نه از كمي آن نمي گريم بلكه پول كلاني است اما گريه من براي آن است كه خاك اين دست دهنده را چگونه مي خورد [1] .

گويا آن اعرابي خبر نداشت كه بخشنده ترين مردم را روزي با لب تشنه در كنار شط فرات مي كشند و بدن شريفش را زير سم اسبان متلاشي مي سازند و سه شبانه روز بي غسل و بي كفن در صحراي سوزان كربلا برهنه و عريان مي گذارند.

2- پس از رحلت رسول خدا (ص)، علي عليه السلام اعلان فرمود: رسول خدا به هر كه وعده داده، يا كسي از پيامبر طلبي دارد بيايد بستاند. و هر سال كسي را مي فرستاد به مكه تا در روز عيد قربان در عقبه كه در آن زمان تنها راه خروج از مني بوده است به مردم اعلان كند. پس از اميرمؤمنان حضرت امام حسن همين كار را انجام مي داد. و پس از او، امام حسين كار پدر و برادر را دنبال كرد تا به شهادت رسيد ولي پس از حسين(ع) ديگر


تكرار نشد. [2] .


پاورقي

[1] بحار ج 44، ص 190 - حيات الحسين ج 1/ص 131.

[2] طبقات ج 2 بخش 2 ص 89.