بازگشت

دفع ظلم از شيعه


حسين (ع) از مشاهده ظلم هائي كه از ناحيه معاويه بر شيعيانش مي گذشت در رنج بود كه ستم بر آنان را به حد اعلا رسانيدند، خون هايشان را بدون دليل مي ريختند، حتي بزرگاني را كه نمي توانستند مستقيما با آن ها مواجه گردند و علنا آنها را بكشند ترور مي كردند، و در اين زمينه بي شرمي را به جائي رسانيدند كه معاويه به كشتن ياران علي افتخار مي كرد، چنانكه به حسين عليه السلام اظهار داشت: يا اباعبدالله مي داني كه ياران پدرت را كشتيم و آنان را حنوط كرديم و كفن نموديم و بر آن ها نماز خوانديم و دفن كرديم، حسين در جواب معاويه فرمود: ليكن، اگر دوستان شما را بكشيم نه آن ها را غسل مي دهيم و نه كفن مي كنيم و نه دفن خواهيم كرد (حسين عليه السلام با اين جمله معاويه را محكوم كرد يعني معاويه دوستان علي را مومن و مسلمان مي داند كه احكام اسلامي را درباره شان اجرا مي كند و با اين عقيده آن ها را بدون جرم بقتل مي رساند) معاويه منتهي درجه كوشش خود را در دشمني با دوستان علي به كار برد و بهر نحو ممكن با آن ها تصفيه حساب كرد كه ما به چند نمونه از آنها اشاره مي كنيم:

1 بزرگان آنان را مانند حجر بن عدي و عمرو بن حمق خزاعي و صيفي بن فسيل را اعدام كرد.

2- عده اي را مانند ميثم تمار به دار آويخت و مثله كرد.

3- عده اي را زنده بگور كرد.

4- خانه افرادي از شيعيان علي (ع) را خراب كرد.

5- براي زنان شيعه ايجاد ترس و رعب مي نمود مخصوصا زنانيكه در جنگ صفين با علي (ع) بودند مانند: زرقاء دختر عدي بن حاتم و ام الخير با رقيه و سوده بنت عماره و ام البراء و بكاره هلاليه، اروي بنت حارث و دارميه حجونيه، به فرماندارانش نوشت اين زنان را جلب كرده به شام بفرستد، معلوم است براي يك زن چقدر سخت مي گذرد كه او را از شهري به شهري آن هم با وسائل آن روز جلب كنند به ويژه آن كه بوسيله مأمورين مرد انجام گيرد.

6- به استانداران و فرمانداران اعلان كرد: گواهي دوستان علي را در محاكم نپذيرند.


7- همچنين طي بخشنامه اي دستور داد حقوق ياران علي را از بيت المال قطع كنند.

8- حدود پنجاه هزار نفر از شيعيان را به خراسان يعني ايران امروز تبعيد نمود.

9- و بالاخره بهر شكل ممكن براي شيعيان علي ايجاد ترس و رعب مي نمود.

چون حسين عليه السلام از رفتار معاويه احساس خطر بيش از حد را نمود آن نامه تاريخي را براي معاويه نگاشت كه در آن اعمال زشت معاويه و خلافكاريهايش را يادآور شد و او را به اعمالش توبيخ كرد [1] .


پاورقي

[1] تاريخ يعقوبي ج 2 ص 206 - حياة الحسين ج 2 ص 176 و 178 - شرح ابن ابي‏الحديد ج 3 ص 16.