بازگشت

حفظ مقام خلافت


خلافت در اسلام عبارت است از جانشيني رسول خدا (ص) يعني خليفه بايد نمونه رسول خدا و متصف به اوصاف و اخلاق پيامبر اسلام باشد، زيرا خليفه و جانشين بنيانگذار حكومت اسلامي مي بايستي وسيله اي براي تحقق عدالت اسلامي و قضاوت عليه تخلفاتي باشد كه انجام مي گيرد، بنابراين اگر خليفه فرد شايسته بود جامعه را به صلاح و سعادت سوق مي دهد و چنانكه منحرف شد، مسير جامعه را هم به انحراف مي كشاند، از اينجا است كه اسلام اهميت فراواني به موقعيت خليفه داده و براي كسي كه متصدي مقام خلافت مي شود سه شرط اساسي قرار داده است: 1- عدالت 2- امانت 3- خبرويت نسبت به امور اقتصادي، اداري، سياسي، و همه آنچه را كه جامعه بدان نياز دارد.

حسين عليه السلام در اولين نامه اي كه به مردم كوفه نوشت به اين شرايط اشاره فرمود:

فلعمري ما الامام الا العامل بالكتاب و الأخذ بالقسط و الداين بالحق و الحابس نفسه علي ذات الله.

«به جانم قسم امام نيست مگر آن كه به كتاب خدا عمل كند و به عدل و قسط رفتار نمايد و بر حسب قانون و حق مجازات كند و خود را در مسير رضاي خدا قرار دهد».

پس خلافت تنها يك سلطه ارضي نيست بلكه خلافت نيابت از رسول خدا است ليكن حسين (ع) مي بيند كه مقام جدش در اختيار فردي قرار گرفته كه تمام اوقاتش را به ميگساري و عياشي و شكار و تفريح نامشروع مي گذراند و جز رسيدن به شهوات نفساني هدفي ندارد و بي شرمانه مقام خلافت را بازيچه و ملعبه هواي نفس قرار داده است لذا قيام كرد تا خلافت اسلامي را به جايگاه اصليش برگرداند.