بازگشت

حمايت از دين


حسين عليه السلام با حكومت اموي آن هم با حاكمي چون يزيد با اعتقادي كاملا بر ضد اسلام و منكر آئين قرآن مواجه شده چنانكه از اين شعر يزيد عقيده فاسدش كاملا آشكار مي گردد:



لعبت هاشم بالملك فلا

خبر جاء و لا وحي نزل



«خاندان هاشم سر حكومت بازي كردند وگرنه وحي و خبري از ناحيه غيب نيامده» اين شعر نشانگر آن است كه يزيد بن معاويه به همان عقيده جاهليت و بت پرستي باقي بود و معتقد به بهشت و دوزخ نيست و پرواضح است كه يزيد با اين عقيده براي نابودي اسلام و قرآن مي كوشد و لذا حسين، جان خود و يارانش را فداي اسلام كرد تا باقي بماند كه اگر خون حسين نبود از اسلام نشاني و از قرآن نامي نمي ماند و تمام زحمات پيامبر اسلام نابود


مي شد، بنابراين خون حسين و اهل بيت و يارانش،پيغمبر و زحماتش را احياء كرد چنانكه فرمايش رسول خدا (ص) درباره حسين كه فرمود: «حسين مني و انا من حسين» به همين معني اشاره دارد زيرا همانطوري كه حسين از رسول خدا تولد يافت با شهادت حسين هم رسول خدا و تمام اهداف مقدسش تولدي دوباره يافت.