بازگشت

مسئوليت ديني حسين


اسلام عزيز هر فرد مسلمان را در برابر حوادثي كه براي مردم و جامعه اش پيش مي آيد كه با دين آن ها ضديت دارد، يا مخالف مصالح اقتصادي، اجتماعي و... مي باشد وظيفه دار و مسئول مي داند، چنانكه رسول گرامي اسلام فرمود: كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته «همه شما سلطانيد و همه تان در رابطه با رعيت مواخذه مي شويد» همه شما نسبت به هم مسئوليد.


و حسين (ع) كه مي ديد مسلمانان در فقر و سختي بسر مي برند اما يزيد كه خود را حاكم بر مردم و خليفه مسلمين قلمداد مي كند محرمات الهي را مرتكب مي شود، شراب مي خورد و قمار مي بازد و بر سگها و ميمونها خلخال طلا مي پوشد و با سنت پيامبر مخالفت مي ورزد، وظيفه و مسئوليت ديني اش او را وادار به قيام عليه چنين حكومت طاغي و ياغي و جباري نمود، چنان كه حضرت در برابر حر و لشكريانش به سخنراني پرداخت و فرمود:

«اي مردم! همانا رسول (ص) فرمود: هر كه سلطان ستمكاري را ببيند كه محرمات الهي را حلال مي شمارد و با خدا پيمان شكني مي كند و با سنت و روش رسول خدا مخالفت مي ورزد، در ميان بندگان خدا به گناه و ستم رفتار مي كند، قولا يا عملا بر او ايراد نگيرد بر خدا است كه او را با همان سلطان جائر محشور گرداند و در جايگاه ستمكاران جاي دهد!».

از اين رو بويژه با آن همه نامه ها كه به حسين (ع) نوشتند و بيعت مردم با او، عذري براي حسين باقي نمي گذاشت و در تاريخ مورد انتقاد قرار مي گرفت.

ممكن است گفته شود كه چرا امام حسن (ع) قيام نكرد؟

ما در شرح حال امام مجتبي علل كنار آمدن وي را با معاويه نگاشته ايم و در اينجا به اختصار مي گوئيم علاوه بر آن كه اكثر فرماندهان سپاه امام حسن به معاويه پيوستند و حتي برخي از اطرافيان امام مجتبي به معاويه نوشتند كه حاضرند امام حسن را دست بسته تحويل وي دهند، و از طرفي معاويه با سياست مكارانه اش ظاهر اسلام را رعايت مي كرد و مانند پسرش نبود كه علنا به فسق و فجور اشتغال ورزد، و شرابخوري و قماربازي و ساير اعمال منافي اسلام به ظاهر از او ديده نمي شد از اين رو امام مجتبي براي حفظ دين و جلوگيري از سفك دماء مسلمين با وي كنار آمد.