بازگشت

نگاهي به مفاهيم كليدي آيه ي تطهير


مباحث مهم درباره ي آيه ي تطهير، به لحاظ چهار مفهوم كليدي آن، در خور توجه است. در اين جا نكاتي در تبيين اين مفاهيم، درباره ي تفاسير آيه بيان مي شود.

كلمه «انما» و دلالت آن بر حصر در آيه ي تطهير: معمولا مفسران شيعي، در تبيين و تأييد تفسير خاص خود، دلالت «انما» در صدر آيه را بر اختصاص اراده ي تطهير به اهل بيت عليهم السلام دانسته، مي گويند: اين كلمه، مفيد آن است كه خداوند اراده كرده است كه فقط اهل بيت عليهم السلام از مقام طهارت و عصمت بهره مند باشند. بر همين اساس، اينان شمول آيه ي را بر ديگران، رد كرده اند. [1] .

در مقابل، مفسران سني، با نقد ديدگاه مزبور، معمولا از مفهوم حسر نسبي «انما» در آيه سخن گفته، بيان كرده اند كه معناي آيه، اين است كه خداوند از خطابات اكيد خود به شما سود و بهره اي براي خود دنبال نمي كند، بلكه مي خواهد شما را به نتيجه ي ارزشمند عمل بدان خطابات برساند. [2] .

روشن است كه اين بيان، مبتني بر پيوند وثيق آيه ي تطهير با خطابات مربوط به زنان است و اگر اين پيوند، معنايي پذيرفته نباشد، توجيه درستي از مفهوم حصر، در آيه نخواهد بود. طبعا نقدهايي كه برخي از اين مفسران، بر تفسير شيعي وارد كرده اند، نقدهاي مبنايي خواهد بود كه ارزش علمي ندارد.

از سوي ديگر، به نظر مي رسد اصولا تفسير خاص شيعي، منوط به افاده حصر در آيه نيست و شواهد مربوط به آيه، براي افاده اختصاص و حصر كافي است.

افزون بر اين، نكته ي ديگري كه بيان آن مفيد است، آن است كه دلالت «انما» بر حصر بخش اول كلام در بخش دوم، سخني دقيق و عام نيست، بلكه ظاهرا آن چه در جوهره ي اين ادات است، همان مفهوم تأكيد شديد مطلبي و نفي عدم آن است، هر چند گاه در مقام حصر و اختصاص نيز قرار مي گيرد، كه با قراين، فهميده مي شود.

طبرسي در مجمع البيان مي گويد:

انما تفيد اثبات الشيي ء الذي يذكر بعدها و نفي ما عداها. [3] .

در آيات متعددي، مفهوم حصر، آن گونه كه شايع است، از كلمه «انما» به دست نمي آيد؛ مثلا آيه ي شريفه ي: (انما المشركون نجس فلا يقربوا المسجد الحرام...). [4] .

يا آيه ي شريفه ي (انما ذلكم الشيطان يخوف أولياءه...). [5] .

در اين دو آيه ي، صرفا تأكيد بر پيام كلي آيه است، نه حصر چيزي در چيزي. به بيان ديگر، آن چه از موارد مختلف كاربرد اين ادات به دست مي آيد، تأكيد بر چيزي همراه با مطلبي است كه در فضاي سخن، تصور شده است كه گاه با همان مفهوم شايع حصر سازگار است، مانند «انما أنت نذير» كه هم معناي «ان انت الا نذير» است؛ ولي در آيه ي تطهير مي تواند صرفا گوياي تأكيد بر اصل مطلب و پيام آيه باشد.

گفتني است كه تفسير شايع شيعي، مبني بر افاده ي «انما» در آيه و دلالت آن بر حصر و اختصاص اراده ي الهي به پاكي اهل بيت، نه ديگران، با اين اشكال روبه رو شده است كه جزء دوم كلام در آيه، كه بنابر قاعده، محصور فيه است، اصل اذهاب رجس است:«انما يريد الله ليذهب...»، نه عنوان اهل بيت، در واقع، جزء سوم كلام است و دلالت حصر بر آن، ثابت نيست.

آري، بنابر تفسير سني و در ارتباط با خطابات ازواج، حصر نسبي مطرح است كه با اشكال ياد شده روبه رو نيست؛ چون بر اساس آن، گفته مي شود كه خدا از خطابات اكيد خود، بهره اي را براي خود دنبال نمي كند، بلكه صرفا اذهاب رجس و تطهير شما را خواسته است.

ظاهرا علامه طباطبايي، با توجه به همين اشكال، آيه را مشتمل بر دو حصر و قصر مي شمرد: يكي حصر اراده در اذهاب رجس و ديگري حصر اراده ي اذهاب رجس در اهل بيت؛ [6] اما اين بيان، اشكال مزبور را حل نمي كند. از اين رو، مناسب است كه به همان بيان پيشين، حصر و اختصاص و حكم آيه ي اهل بيت عليهم السلام را مبتني بر خطاب خاص و شواهد نزول بدانيم، نه دلالت صريحي از جهت كاربرد كلمه ي «انما».


پاورقي

[1] ر.ک: طوسي، التبيان، ج 8، ذيل آيه، طبرسي، مجمع البيان، ج 8، ذيل آيه؛ الميزان، ج 16، ذيل آيه.

[2] ر.ک: التفسير الکبير، ج 25، ذيل آيه؛ روح المعاني، ج 22، ذيل آيه.

[3] مجمع البيان، ج 1، ذيل آيه‏ي 173 بقره.

[4] توبه (9) آيه‏ي 28.

[5] آل‏عمران (3) آيه‏ي 175.

[6] الميزان، ج 16، ذيل آيه‏ي 33 احزاب.