بازگشت

تجاهر معاويه به ارتكاب گناه (و اخلاق خصوصي او)


معاويه متجاهر به محرّمات و خلاف سنت پيغمبر بود، از ربا و شراب پرهيز نداشت در ظرفهاي طلا و نقره غذا مي خورد، انگشتر طلا در انگشت مي كرد. زينتهاي قيمتي به خود مي بست و در دين بدعتهائي گذارد. به شنيدن آوازهاي غنا و لهو و طرب مأنوس بود، سفره هاي رنگين مي انداخت و به غذاهاي لذيذ و خوش طعم بسيار راغب بود، لباسهاي فاخر و گرانبها مي پوشيد، و بطور كلي روش او در خوراك، و پوشاك دنيائي و بناي كاخهاي رفيع [1] ، و نگاهداري غلامان و كنيزان و حركت با اسكورت و تشريفات سلطنتي برخلاف روش ـ پيغمبر صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ و صحابه و برنامه هاي اسلام بود. او بيت المال مسلمين را در تشكيلات پادشاهي و وظايف درباريها و اطرافيان و سربازان گارد مخصوص خود صرف مي كرد و سوء سياست مالي او موجب شد كه بيت المال خالي شود بناچار مالياتهاي سنگين به مردم بست و با اهل جزيه برخلاف پيمان رفتار مي كرد، و ترتيبات مالي اسلام را به هم زد او علاوه برآنكه سبّ امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ را معمول ساخت و علاوه بر استلحاق زياد و استخلاف يزيد، به مقام مقدس پيغمبر استخفاف مي كرد و در حضور او به آن حضرت جسارت مي شد و او منعي نمي كرد حتي به رسالت برخودش سلام كردند و از آن منع نكرد [2] .

او از فضايل اخلاقي مانند شجاعت، عدالت، انصاف، غيرت، تقوي، امانت و مردانگي بي بهره بود، حتي از حلم و سياست نيز سهمي نداشت و اگرچه حكاياتي از او نقل شده كه افراد كم اطلاع از تاريخ آنها را دليل حلم او مي شمارند، ولي با دقت و تأمل در حوادث تاريخي معلوم مي شود كه او حلم را به خود مي بسته، و تظاهر او به حلم از روي سياست و نيرنگ بوده؛ زيرا وقايعي مانند قتل حجر مشتش را باز كرد.

عقاد در كتاب معاويه [3] فصل «الحلم» بطور مبسوط روشن ساخته كه اين تظاهرات معاويه بي ارتباط به حلم بوده و در سياست و نيرنگ و خدعه هم آنطور كه پاره اي گمان كرده اند امتياز نداشته. چنانچه عقاد در فصل «الدهاء» استنتاج مي كند. سياست او ناشي از قوت قوه ي عقليه نبوده و در نيرنگ از هم طرازان خود مثل عمروعاص، مغيره و زياد اگر كمتر نبوده جلوتر نبوده است.

آنچه باعث پيشرفت او شد، اوضاع و احوال مساعد و بي پروائي او از هر كار ناروا و جنايت بود كه هر شخص سياسي متوسط هم در آن ظروف و احوال مي توانست به مقاصد سياسي خود برسد و گرنه سياست معاويه خصوص در امور مالي و اجتماعي و امنيت بسيار نكوهيده بود [4] .


پاورقي

[1] وقتي معاويه کاخ «الخضراء» را ساخت از ابي ذر پرسيد: چگونه مي بيني اين کاخ را؟ ابوذر گفت: اگر آن را از مال خدا بنا کرده اي از خيانتکاراني و اگر از مال خودت ساخته اي پس از اسراف کنندگاني يعني در هر دو حال ساختن اين قصر گناه بوده و خلاف فرموده خدا رفتار کرده اي (معاوية بن ابي سفيان، ص 190).

[2] النصايح الکافيه، ص 94 تا 99 ـ معاوية بن ابي سفيان في الميزان، ص 27 و 36 و 187 تا 189.

[3] کتاب معاويه ص 76 تا ص 117.

[4] معاوية بن ابي سفيان في الميزان ص 41 تا 75 ـ عقّاد در اين کتاب موقعيت امام و موقعيت معاويه را کاملاً آشکار نموده و روشن کرده که راه امام يک راه بسيار دقيق و مستقيم و ديني و الهي بوده که انحراف از آن را امام جايز نمي شمرد و راه معاويه راهي بوده که حق و عدالت و مصالح مسلمين در آن به هيچ وجه ميزان و مقياس نبوده است مطالعه ي اين کتاب را هرچند در موارد چندي خالي از اشتباه نيست به اهل نظر توصيه مي نمائيم.