بازگشت

ارث حسنين از پيغمبر


حسن و حسين ـ عليهما السّلام ـ وارث كمالات علمي، روحي، اخلاقي، و جسمي پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله وسلّم ـ بودند. مردم در سيما و رفتار و روش آنها پيغمبر را مي ديدند، و عظمت و روحانيت او را تماشا مي كردند. چنانچه مكرّر گفته شد وجود پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله وسلّم ـ نسبت به حسنين ـ عليهما السّلام ـ كانون مهر، اشفاق، نوازش، لطف، و رحمت پدرانه بود. آنها را دوست مي داشت و مي بوئيد و مي بوسيد، و زبانشان را مي مكيد بر دوش مبارك خويش سوارشان مي كرد. شخصاً از آنها پرستاري مي فرمود. آنها را پسر خود مي خواند. از گريه آنها ناراحت مي شد. آنها را روي سينه خود مي خوابانيد. از شنيدن اسمشان لذت مي برد. در كوچه، در خانه، در مسجد، در حضور صحابه و مردم، در هنگام سخنراني، خطبه و در حال نماز، حسنين ـ عليهماالسّلام ـ مشمول مراحم مخصوص پيغمبر بودند.

اخباري كه در كتب معتبر اهل سنت است، همه حكايتي از اين عواطف پاك است. اين مهربانيها در عين حال كه نمونه اي از تواضع و فروتني فوق العاده و سادگي زندگي پيغمبر بسيار با عظمت اسلام بود، تمركز عواطف شديد پدرانه ي او را در حسنين، و فاطمه زهرا ـ عليهم السّلام ـ نشان مي داد. چون از پيغمبر خدا صادر ميشد كه در همه كمالات در حد اعتدال، و استقامت بود، و محبت و رضا او را هيچگاه بر آن نمي داشت كه از سخن راست، و حقيقت كلمه اي بيشتر بگويد، دليل كمال لياقت، و صلاحيّت، و شايستگي حسنين بود زيرا تعبيراتي پيغمبر در حق آنها مي فرمود و اوصافي را براي آنها مي گفت كه تنها عواطف و احساسات پدرانه نمي تواند آن تعبيرات را تجويز نمايد، و معلوم بود كه پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله وسلّم ـ در سيماي آنها يك سّر الهي مشاهده مي كرد.

بر حسب احاديث شريفه ثقلين، و احاديث امامان، و احاديث سفينه، و احاديث بسيار ديگر كه ما در تأليفي كه در اثبات حجيت فقه شيعه، و وجوب رجوع به احاديث اماميّه در احكام نوشته ايم آنها را ذكر كرده و صحت اسناد و دلالت آنها را واضح و آشكار ساخته ايم؛ حسن و حسين ـ عليهماالسّلام ـ وارث علوم پيغمبر و هريك، در عصر خود رهبر حقيقي امّت اسلام و حافظ آفتاب جهانتاب شرع بودند.

امام و وصيّ و جانشين پيغمبر يكي از صفات برجسته اش همين است كه ميزان تعادل و اعتدال امور باشد، و در حقيقت مركزي است كه واماندگان راه حقيقت و كُند روها به آن مركز سوق داده مي شوند تا عقب نمانند و فاصله آنها با امام كه پيشرو قافله ي خداپرستان است زياد نشود، و تندروهاي افراطي به آن مركز برگردانده مي شوند تا شتاب خارج از حد، سبب گمراهي آنها نشود. و اين است حقيقت معناي كلام پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله وسلّم ـ در ذيل بعضي احاديث صحيحه ي ثقلين:

«فَلا تُقَدِّمُو هُما فَتُهْلِكُوا وَ لا تَقْصُروُا عَنْهُما فَتُهْلِكُوا وَ لا تُعَلَّمُوهُمْ فَانَّهُمْ اَعْلَمُ مِنْكُمْ» [1] .

بر فران و عترت مقدم نشويد، كه هلاك مي گرديد، و از آنها عقب نيفتيد، كه هلاك مي شويد، و به عترت چيزي نياموزيد زيرا آنها از شما داناترند.

پس حسين ـ عليه السّلام ـ بي شبهه وارث علم و كمال پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله وسلّم ـ است و همه مردم به علم و دانش او محتاج بودند.

بر حسب روايات متعدد كه در كتابهاي معتبر نقل شده فاطمه ي زهرا ـ سلام الله عليها ـ در مرض موت پدرش، حسن و حسين را نزد آن حضرت آورد، و عرض كرد: يا رسول اللّه اين دو پسران تو هستند آنها را ببخش و عطائي مخصوص فرما، يا به آنها چيزي به ارث عطا كن!

پيغمبر فرمود: به حسن عظمت و بردباري مي بخشم، و به حسين جود و مهرباني.

و در روايت ديگر است كه فرمود: به اين بزرگ (يعني حسن) مهابت و حلم بخشيدم و به آن كوچك (يعني حسين) محبت و رضا. و در حديث ديگر است كه فرمود: امّا حسن، پس هيبت و آقائي من براي اوست، و امّا حسين، پس از براي اوست جود و جرأت من [2] .

اين احاديث، گوشه اي از كمالات و اخلاقي را كه حسن و حسين از جّد خود ارث برده اند نشان مي دهند.

و سّر اين تعبيرات اشاره به روش هاي خاص حسن و حسين و چگونگي رهبري و برنامه هاي آنها و تصديق روش هر دو است تا مردم بدانند كه سرچشمه و منبع اين دو روش مأموريتهاي ديني، و تكاليف خاصي است، كه پيغمبر با وحي الهي آنها را به آن مكلف ساخته بود و هر دو روش از روش پيغمبر و سيره ي او جدا نيست، و گرنه حسن و حسين هر دو جامع تمام كمالات اخلاقي و وارث جد و پدر، و حافظ دين و قرآن مقدس بوده اند.


پاورقي

[1] صواعق، ص 148.

[2] نظم درر السمطين، ص 212. الاصابه، ج 4، ص 316 ـ 481. ذخائر العقبي، ص 129. صواعق، ص 189. کفاية الطالب ص 277.