بازگشت

ياري حسين از واجبات است


اين مادّه از بسياري از احاديثي كه پيش از اين آورده شد، و بعد از اين نيز مرقوم خواهد شد استفاده مي شود، و اگر سران مسلمانان كه حكومت يزيد را شرعي نمي دانستند، مانند ابن زبير و ابن عمر و ديگران، حسين را ياري كرده بودند تاريخ اسلام غير از اين بود كه اكنون هست و اعتراض بزرگي كه بر آن مردم وارد است همين است.

انس بن الحارث بن نبيه كه خود از كساني است كه به سعادت شهادت در ركاب حسين ـ عليه السّلام ـ نايل شد، از پدرش كه يكي از صحابه، و از اهل صفه است روايت كرده كه گفت: شنيدم پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ در حالي كه حسين ـ عليه السّلام ـ در دامانش بود مي فرمود:

«اِنَّ ابْني هذا يُقْتَلُ في اَرْض يُقالُ لَها الْعِراقُ فَمَنْ اَدْرَكَهُ فَلْيَنْصُرْهُ [1] .

به درستي كه اين پسرم در زميني كه به آن عراق گفته ميشود كشته مي شود، پس هركس او را درك كند بايد ياريش كند.

و سيوطي از بغوي، ابن السكن و باوردي، و ابن منده و ابن عساكر از انس بن حارث به اين لفظ روايت كرده است:

«اِنَّ اِبْني هذا يُقْتَلُ بِاَرضٍ مِنْ الْعِراقِ يُقالُ لَها كَربَلاءَ فَمَنْ شَهِدَ ذلِكَ مِنْهُمْ فَلْيَنْصُرْهُ» [2] .

خوارزمي در ضمن خبري طولاني نقل كرده كه حسين ـ عليه السّلام ـ به ابن عباس فرمود: آيا مي داني كه من پسر دختر رسول خدا هستم؟

عرض كرد: آري! غير از تو كسي را نمي شناسم كه پسر پيغمبر باشد، و ياري و نصرت تو بر اين امت واجب است آنچنان كه روزه و زكات واجب است كه يكي از اين دو بدون ديگري پذيرفته نشود.

حسين ـ عليه السّلام ـ فرمود: پس رأي تو چيست در حق مردمي كه پسر دختر پيغمبر را از وطن و خانه و جايگاه و زادگاهش، و حرم رسول و جوار قبر پيغمبر و مسجد و محل هجرت آن حضرت خارج نمودند، و او را بيمناك و سرگردان گذاردند كه قرارگاه ومنزل و مأوائي نداشته باشد و قصدشان از اين سختگيريها كشتن او و ريختن خونش باشد در حالي كه او شركي به خدا نياورده، و غير از خدا را وليّ امر خود قرار نداده، و از روش پيغمبر و جانشينان او تخلّف نكرده باشد؟

ابن عباس گفت: نمي گويم در حق آنها مگر آنكه آن كسان كافر به خدا و پيغمبر شدند، و اگر نماز بخوانند از روي كسالت و رياكاري است. و بر مثل اين مردم عذاب بزرگتر خدا نازل گردد، و اما تو، ابا عبداللّه پس تو سر سلسله افتخار و مباهاتي، پسر پيغمبري پسر وصي پيغمبر و فرزند زهرائي كه همانند مريم بود پس گمان مبر اي پسر رسول خدا كه خدا از آنچه ستمكاران مي كنند غافل است، و من گواهي مي دهم كه هر كس از مجاورت تو و مجاورت فرزندان توكناره گيري كند در آخرت نصيب وبهره اي نخواهد داشت.

حسين ـ عليه السّلام ـ گفت: خدايا گواه باش.

ابن عباس گفت: فداي تو شوم! گويا به من خبر از مرگ خودت مي دهي و از من مي خواهي تو را ياري كنم سوگند به خدائي كه غير از او خدائي نيست، اگر در پيش روي تو شمشير بزنم تا شمشيرم بشكند و دستهايم قطع شود اندكي از حق تو را ادا نكرده باشم هم اكنون من حاضر خدمت تو هستم بهر گونه فرمان داري فرمان بده!

اين خبر طولاني است و بعضي از قسمتهاي ديگر آن را در آينده نقل مي كنيم؛ در آغاز اين خبر است كه عبدالله بن عمر گفت: شنيدم رسول خدا صلّي الله عليه وآله و سلَّم ـ فرمود:

«حُسَيْنٌ مَقْتُولٌ فَلَئِنْ خَذَلُوهُ وَ لَمْ يَنْصُروُهُ لَيَخْذُلَنَّهُم اللّهُ اِلي يَوْمِ الْقِيامةِ» [3] .

حسين كشته مي شود پس اگر او را وابگذارند، و ياريش نكنند خدا آنها را تا روز قيامت ياري نخواهد كرد.


پاورقي

[1] اسد الغابه، ج 1، ص 349. الاصابه، ج 1، ص 68 ـ 266.

[2] کنز العمال، ج 6، ص 223، ح 3939.

[3] مقتل الحسين، ف 10، ص 191 و 192.