بازگشت

شورش مدينه


عبد الله بن زبير كه ادعاي رهبري داشت در مكه بر سر مي برد. وي بعد از حادثه كربلا در حجاز قيام نمود و مردم حجاز را به بيعت خويش فرا خواند. وي حدود نه سال حاكميت مكه و اطراف را بدست آورد.

عبد الله به مدينه كه دومين شهر بزرگ و پايگاه حكومت رسول الله (ص) و مركز مهاجرين و انصار بود، چنگ اندازي نمود.

مدينه يكي از پايگاه هاي بزرگ انديشه زلال ولايت و تشيع بود. و پايگاه تشكل همسويي كه از زمان زندگي رسول الله (ص) شكل گرفت و بعد از رحلت حضرت نيز تداوم يافت. اين تشكل گرچه در فرصت سازي هاي بعد از رحلت حضرت آسيب جدي ديد، ليكن اين گونه نبود كه هويت خويش ‍ را از كف نهد.

از جانبي از هنگام خلافت عثمان مدينه يكي از پايگاه هاي حزب عثمانيه نيز قرار گرفت. در زمان معاويه نيز همين تشكل در آنجا قوت گرفت و نوع فرمانداران آن را بني اميه تشكيل مي دادند. مدينه همواره محل حضور رجال سياسي به ويژه هواداران حزب عثمانيه بود.

برغم اين تشكل حزب عثمانيه مدينه همواره پايگاه تشكل همسوي اهل بيت به حساب مي آمد. و پايگاه فكري و انديشه زلال آن در مدينه بود، گرچه نمي توان گفت با كوفه برابري مي نمود، ليكن دومين پايگاه انديشه زلال تشيع به حساب مي رفت.

اين شهر هميشه پايگاه خيزش فكر و شورش و انقلاب عليه حزب عثمانيه بود همان گونه كه در انقلاب مردم عليه عثمان گرچه نيروهاي فراوان از خارج شهر مدينه آمده بودند، ليكن امداد و ملحق شدند تشكل همسوي اهل بيت به آنان از خود مدينه را نمي توان ناديده انگاشت.

اينك سال 61 هجري با حادثه تلخش از راه رسيده و حسين بن علي كه سال هاي سال در ميان مردم مدينه زندگي نموده بود به شهادت رسيده است. مردم متاثر از اين حادثه غم انگيز در سوگ حسين ناله مي كنند و اشك مي ريزند. و طبيعي است كه در صدد انتقام خون حسين عليه السلام هستند و بغض عداوت حزب عثمانيه در سينه آنان آكنده است و طبيعي است چالشگري عليه اين عزب خوشايند آنان خواهد بود. گرچه اگر اهل بيت رهبري انقلاب را عهده دار باشند مردمي همانند مردم مدينه با دلي مطمئن و آرامش خاطر از آن حمايت خواهند نمود، ليكن چنين موقعيتي در ان شرايط بعد از شهادت حسين عليه السلام براي اهل بيت زمينه ندارد. در عين حال مردم مدينه خود را بي تفاوت در برابر حزب عثمانيه كه اين جنايت بزرگ را در كربلا مرتكب شده است نمي بينند. آنان در صدد فرصت سازي اند تا در برابر حاكميت اقدام كنند.

بعد از حادثه كربلا و رسوايي يزيد و حزب اموي، عبد الله بن زبير كه همزمان با حسين عليه السلام از مدينه خارج به مكه رفته بود، فرصت باز سازي قيام خود را مي يابد و در مكه فرماندار حاكم اموي را اخراج نموده و رسما مردم را به بيعت با خويش فرا مي خواند.

با فراخواني و تحريك عبد الله مردم عبد الله مردم مدينه نيز از وي حمايت نموده عمرو بن سعيد بن العاص فرماندار حزب عثمانيه را به همراه هزار نفر از مردان بني اميه و هواداران حزب عثمانيه از جمله مروان بن حكم را با رسوايي تمام از شهر اخراج مي نمايند. [1] مردم با اخراج والي اموي با نماينده عبد الله بن زبير، عبد الله بن حنظله يا عبد الله بن مطيع بيعت مي كنند.

اين شورش از اين جهت قابل مطرح است كه مردم مدينه بغض و عداوت در سينه شان از بني اميه موج مي زند و دنبال فرصت هستند كه عليه حزب عثمانيه قيام كنند و چون اكثريت مردم را هواداران تشكل همسو اهل بيت شكل مي دهد، اگر رهبري از اهل بيت مي يافتند زير پرچم وي گرد مي آمدند. ليكن اينك پرچم چالشگري براي فردي چون علي بن الحسين عليه السلام مقدور نيست. مردم مدينه تن به بيعت فردي چون عبد الله بن زبير مي دهند.

اين اقدام ضربه سهمگين بر حاكميت حزب عثمانيه در مدينه متوجه مي سازد كه اين گونه در پايگاه بني اميه حكومت رسول الله (ص) به رسوايي كشيده شده اند. گرچه شورش آنان از جانب حكومت مركزي حزب عثمانيه سخت سركوب شد و يزيد با سپاه دوازده هزار و بنابر نقلي بيست هزار نفري و نيز به نقلي بيست هزار سوار و هفت هزار پياده با فرماندهي مسلم بن عقبه و مدينه را محاصره نمودند. اين سپاه با خشونت تمام وارد شهر شده جان و مال و ناموس مردم را به سپاه شام مباح نمودند! آنان سه روز به قتل و غارت و فحشا پرداختند و بيش از شش هزار نفر از مهاجرين و انصار و سايرين را به قتل رساندند. [2] و جنايات ماندگار به يادگار نهادند. ليكن از جانبي از سوي تشكل همسوي اهل بيت كه غم حسين سينه آنان را مي فشرد، سخت آسيب ديدند و رسوايي آنان بر همگان آشكار شد.بدين گونه از بركت خون حسين، آسيب جدي ديگري بر حاكميت حزب عثمانيه وارد شد.


پاورقي

[1] طبري، ج 5، ص 5، فتوح، ص 5، ص 178.

[2] طبري، ج 5، ص 7، فتوح، ج 5، ص 180 و 182.