بازگشت

انديشه بالنده زينب


شرايط سختي همانند شرايط روز عاشورا براي خاندان عترت بي نظير است. عزيزان عترت در توان فرساترين موقعيت به شهادت مي رسند. بازماندگان آنان يك عده زنان و كودكان بي پناهند، كه در يك بيابان سوزان گرفتار دشمن خشن شده اند. مصيبت بسيار توان زا و بي بديل است! چگونه انديشه و پايداري را بايد كه اين گونه مصيبت ها را تحمل نمايد؟! كدامين انديشه بالنده است كه اين مصيبت ها را زيبا ببيند.

كدامين زانوي سترگ است كه در برابر اين فشارهاي متراكم خم نشود.

اري انديشه علوي و سترگي فاطمي كه در فرزندان آنان زينب و كلثوم وديعه نهاده اينك بالنده و شكوفا مي شود. مصيبت بسيار بزرگ و رسالت بسيار با عظمت، ليكن عظمت زينب و كلثوم از اين ها فراتر است. زينب ان گونه صبر جميل مستقر ساخته و شكيباست كه اين همه داغ جانسوز را به جان مي خرد. ليكن چون در راه خدا و براي استقرار دين خداست خم به ابرو نمي آورد. و اصولا اين ها را در راه خدا جز زيبايي و نيكي چيز ديگر نمي بيند. مصيبتي كه اين بانوي بزرگوار عقيله بني هاشم تحمل مي نمايد نمونه ندارد. ليكن انديشه انگونه بالنده و شفاف است و ان گونه عرشي مي انديشد كه اين مصايب را با اغوش باز استقبال مي كند. صبر و تحمل مي نمايد كه گريبان چاك نمي كند. مويه پرنيان نمي كند [1] و از كودكان همراهان مراقبت مي نمايد و به آنان استواري مي اموزد تا فرصت ها پديدار شود. زبان علي در كامش گشوده شود و ان گونه بني اميه را رسوا سازد كه همگان را به خاك ذلت فرو نشاند.

زينب در انديشه انگونه بالنده است كه اين همه مصيبت را تحمل نمود وقتي فرزند نابكار در مجلس جشنش سخن فتح و پيروزي حزب عثمانيه را پيش كشيد و سخن مصيبت ها اهل بيت به ميان آورد و از وي پرسيد: رفتار خدا را در مورد برادرت چگونه ديدي، ان گونه پاسخ شفاف و بالنده شنيد كه تا گوش شنوايي در كار باشد بالندگي دارد در برابر وي فرمود من جز زيبايي چيزي نديديم مارايت الا جميلا. [2] .

انديشه تا كجا بالنده عرشي است و تا كجا پيش رفته است كه اين همه مصيبت را اين گونه زيبا مي بيند. [3] اين انديشه و اين ايمان اين گونه مصيبت را بر خويش هموار مي سازد كه ما رايت الا جميلا بر زبان جاري مي شود. كه اينان يادگاران علي و فاطمه اند، وارثان انديشه تابناك علي و سترگي فاطمه اند.


پاورقي

[1] يعقوبي، ج 2، ص 157.

[2] فتوح، ج 5، ص 142.

[3] تل زينبيه:

اين که معروف است زينب (س) در بهبوهه جنگ از خيمه ها بيرون آمد. در لحظه شهادت حسين در بالاي تلي نزديک قتلگاه قرار گرفت که هم اينک هم معروف به (تل زينبيه) است. با توجه به توصيه هاي امام نمود که مراقب خيمه ها و کودکان بودن وظيفه مهم حضرت بوده و با توجه به اوضاع خطر ميدان نبرد اين نکته امري است که بايد با شواهد قطعي تاريخ ثابت شود.

البته در برخي دمنابع سخن از گفتگوي وي با عمر سعد مي باشد که حضرت به عمر سعد خطاب مي کند تو چگونه تماشا مي نمايي که فرزند رسول الله (ص) را به شهادت مي رسانند. (طبري، ج 4، ص 647) و نيز دارد که حضرت هنگامي که عبد الله يادگار حسن مجتبي مي خواست خود را به امام برساند زينب تلاش مي کرد وي را مانع شود به خيمه ها برگرداند و امام حسين هم مي فرمود نوجوان را مانع شويد که در نهايت زينب حريف نشده ان نوجوان خود را بر بالين عمو رساند و به شهادت رسيد. از طرفي امام در لحظه هاي آخر عمر خويش و بالمال بايد در اين لحظه ها در همان قتلگاه خويش باشد. که فاصله حدود 300 متري با خيمه ها دارد. ممکن است برخورد زينب در اين هنگام با عمر سعد و گفتگوي وي در اين لحظه بوده که بدنبال عبد الله از خيمه ها بيرون آمده است. و در همين لحظه ها حضرت بر بالاي تل بلندي قرار گرفته که معروف شده به تل زينبيه و در همين لحظه نظاره گر شهادت برادر بوده باشد. والله سبحانه هو العالم.