بازگشت

شهادت امام حسين


بعد از ظهر عاشورا ياران حسين كه همه از اهل بيت بودند همگي به شهادت مي رسند. حتي كودك چند ماهه (شش ماهه) حضرت، عبد الله رضيع معروف به علي اصغر در هنگام وداع حسين با وي در كنار خيمه ها به شهادت مي رسد. هفت تن از برادران امام به شهادت مي رسند.

يادگاران حسين مجتبي نوجوان به نام هاي قاسم (13 ساله) و عبد الله (احتمالا ده ساله) نيز ابوبكر در دفاع از حرم رسول الله (ص) به شهادت مي رسند.

عباس با با سه برادرش به شهادت مي رسند، فرزندان عبد الله بن جعفر به شهادت مي رسند، چهار تن از برادران مسلم به شهادت مي رسند، فرزند برومند امام، علي اكبر به شهادت مي رسد. امام تنهاي تنها مي ماند.

فريادهاي هل من مغيث، هل من ذاب حضرت فضاي صحراي طف را عطر اگين مي كند. اينك حسين سفارش ها و اموزه هاي خويش را بر همراهان و آناني كه زنده خواهند بود نموده به خصوص به همسر و خواهران و ديگر زنان توصيه نموده كه در مرگ حسين و يارانش شكيبا باشند.

و براي حراست از كودكان خردسال حضرت نموده كه در خيمه ها باقي بمانند و در هيچ صورتي بيرون نيايند. و زينب كه سترگ و پايداري را درس ‍ مي اموزد، اينك در چنين شرايط داغدار و مصيبت بار مسووليت بس ‍ سنگين را متحمل مي شود. بايد داغ ياران و داغ عزيزان و عزيزتر از عزيزان حسين را تحمل كند. بايد يتيم داري نمايد و بايد از حرم اهل بيت و كودكان حسين و ساير شهدا مراقبت نمايد. و بايد پيام و رسالت آنان را به آيندگان پيام رساني نمايند.

اينك درندگاني به صورت انسان فرزند زهرا را محاصره نموده و هر گونه مهلت را از او گرفته اند. بعد از چندين ساعت درگيري تمام ياران وي را به شهادت رسانده اند. حسين عليه السلام كه از حمله هاي دشمن زخم هاي فراوان بر جان خريده است. اينك آخرين لحظه هاي خويش را سپري مي نمايد. در اثر جراحات و اسيب هاي، بدن ضعيف شده و ديگر توان مقاومت ندارد.

از جانبي حلقه محاصره همواره تنگ تر مي شود و با اين كه فرزند فاطمه ناتوان و تنها مانده از هيبت وي رو به صفتاهنوز در هراسند. و كسي جرات نمي كند به حضرتش نزديك شود. به همين جهت تهاجمي حمله ور شده خاك كربلا را با خون عزيز فاطمه گلگون مي سازند.