بازگشت

روز عاشورا


اينك شب پر خطر و شگفت انگيز سپري شده و روز موعود فرا رسيده است. مهلت تمام شده بايد سر نوشت رغم بخورد.

ياران حسين كه در شب عاشورا ارزو مي كردند كه كاش هزار جان مي داشتيم در اره حسين ايثار مي كرديم [1] اينك فرصت ايثار فراهم آمده است. اينك خالص ها جدا شده اند. نا خالص ها رفته اند و خالص ها و انسان هاي ناب مانده اند، تا از خود سترگي درخشان به ياگاري نهند. مانده اند تا فداكاري و ايثار بياموزند، مانده اند تا از حرم رسول الله (ص) و حريم اهل بيت دفاع كنند، مانده اند تا از حسين و زينب دفاع نمايند. مانده اند تا از دين و باورهاي خويش دفاع كنند.

روز عاشورا روز رويا رويي دو جبهه، عبيد الله كه به جز خشونت و خيانت به چيزي نمي انديشد. سپاه ديگر كه به جز به مسووليت به چيز ديگر فكر نمي كند. سپاه به جز فراهم آوردن رضاي خدا به چيزي نمي انديشد. اين كاروان كوچك به در مسووليت بزرگ مي انديشد. نخست حفظ و حراست از حريم و حرم رسول الله (ص) و عترت تا آنجا كه توان و جان دارد. دو ديگر روشنگري و شفاف نمودن موضع دو جبهه و سخن با سپاه مقابل. به همين جهت هم امام همام و هم يارانش بارها با دشمن سخن گفتند و موضع حق خود را آشكار ساختند تا بلكه گوش شنوايي باشد!

افزون بر خطبه هاي روشن و آتشين حسين عليه السلام سخنراني هاي شفاف و متعددي از سوي ياران همانند حبيب بن مظاهر زهير بن قين و... صورت مي گرفت و سپاه فريب خورده حزب عثمانيه را از فرجام كارش بر حذر مي داشتند. پيشينه جنايت بار زياد در كوفه و اطراف را به ياد آنها مي آوردند. [2] .

فرماندهان سپاه عبيد الله در اين هراس بودند كه اگر سخنان امام و يارانش ‍ به گوش سپاه عبيد الله برسد انقلاب و شورش ايجاد مي كند. لذا دستور دادند با ايجاد هلهله و سر و صدا مانع رسيدن سخنان سپاه حق به سپاه باطل مي شدند. البته برخي از آنان نيز ان مقدار سياه دل شده بودند كه مي گفتند ما همه اينها را مي دانيم ليكن راهي به جز كشتن تو نداريم. [3] .

اينك تفاوت دو فرهنگ را مشاهده نما ان يكي ان مقدار سياه دل شده و تاريك مي انديشد كه آشكارا و با آگاهي از فضايل حسين در برابر فرزند رسول الله (ص) شمشير اهيخته است. اين يكي ان گونه شفاف و عرشي مي انديشد كه اين همه مصيبت را چون در راه خدا تحمل مي كند مي گويد خدا براي ما جز خوبي چيزي نخواسته است. چنانكه هنگامي كه مصيبت ها را به رخ بريد كشيدند وي در پاسخ گفت خواست خدا و رفتار خدا درباره من جز خير و نيكي نبوده است، صنع الله والله بي خيرا. [4] اين است تفاوت دو فرهنگ!


پاورقي

[1] طبري، ج 47 ص 619.

[2] طبري، ج 4، ص 619 و 625.

[3] طبري، ج 4، ص 630.

[4] همان.