بازگشت

اختيارات رهبري


اينك اين نكته قابل طرح است كه اصولا رهبري ديني چنين اختياري دارد؟ طرح چنين نكته اي با گستره اي كه دارد از اهداف اين نوشتارنيست.

ليكن آنچه به عنوان يك اصل مورد پذيرش همگان است، اين كه رهبري به حق كه مديريت كلان جامعه را ساماندهي مي نمايد، اختياراتش محدود به احكام و حدود الهي و مصالح امت اسلامي است نه بر خلاف حدود الهي و احكام ديني مي تواند اقدامي انجام دهد و نه بر خلاف مصالح عمومي جامعه.

در مورد امام معصوم باور حق و انديشه شفاف و زلال شيعه بر اين بنيان است كه به پيامبر و امام معصوم از گناه و مصون از خطا حداقل در محدود ديني است. و هيچ كس تكليف و وظيفه براي پيامبر و يا امام محدوده ديني است. و هيچ كس تكليف و وظيفه براي پيامبر و يا امام معصوم تعيين نخواهد نمودد ليكن در مديريت اجتماعي رهبري مانند پيامبر يا امام معصوم اختيارات از ابتدا محدود است به ان دو حدي كه عنوان شد. احكام و حدود الهي و مصالح عمومي و امات. پيامبر و اما هم تصميمي فراتر از اين دو حد نمي گيرد. و اين محدوديت از جانب كسي بر آنان تحميل شده است. از جانب خداي سبحان است كه به آنان ولايت و اختيارت واگذار نموده است.

از جانبي دفاع از دين و امت دفاع از قرآن و عترت يك تكليف الهي و شرعي است كه بر دوش همگان نهاده شده است و اين تكليف در هيچ شرايط دگرگوني حاصل نمي كند. يعني بر امام و امت لازم است در حفظ حدود الهي و دين خدا و كيان امت اسلامي تلاش نمايند و مسووليت خود را انجام دهند. با توجه به اين نكته انيك اين سوال به صورت جدي سبز مي شود كه پس امام حسين عليه السلام چگونه بيعت خويش را از ياران و همراهان بر مي دارد و به آنها مي فرمايد شما ماذون هستيد مي خواهيد برويد، برويد. و حتي توصيه مي كند كه اگر مي توانيد دست زنان و فرزندان اهل بيت را مرا هم گرفته همراه ببريد. اين سپاه جز من با كسي كاري ندارند؟!

مگر عترت رسول الله (ص) چون حسين در خطر جدي قرار نگرفته است.

مگر دفاع از عترت از مسووليت امت اسلامي نمي باشد. چگونه چنين اجازه اي صادر مي شود؟

در پاسخ اين سوال عميق و بجا مي توان گفت كه اگر از سيره و يا گفتار امام اين نكته بدست ايد برداشتن بيعت در اين شرايط خاط از جانب رهبري بي اشكال است و اين تكليف دفاع در اين مرحله اختصاص به امام معصوم دارد. اگر چنين چيزي در مورد امام معصوم ثابت شود آنگاه چون گفتار و رفتار امام حجت بر ديگران است كسي حق اعتراض ندارد.

بايد پذيرفت كه اين مرحله از دفاع تنها وظيفه امام است ديگران مي توانند صحنه را ترك كنند. بخصوص اينكه امام خود چنين اذن را صادر نموده باشد و اجازه ترك صحنه ها را مي دهد.

اما اگر از شواهد روايايي و تاريخي اين نكته به دست نيامد كه اين مرحله از دفاع اختصاص به امام دارد، آنگاه در مورد اين اظهارات امام بايد بررسي شود كه ايا معناي اين اظهارات واقعا برداشتن پيمان و بيعت است. يا نه معناي ديگري مي تواند داشته باشد. و دفاع از قرآن عترت و در هر شرايط بر همگان لازم است.

آنچه از شواهد بر مي ايد نكته دوم است كه دفاع بر همگان امام و امت لازم است و سخن امام هم به معناي عفو از بيعت نيست بلكه به انگيزه ديگري ابراز شده است.

اصولا حضور در صحنه هاي سياسي و اجتماعي به خصوص دفاعي از وظايف همگاني است كه متوجه جامعه است و كسي نمي توانند اين صحنه ها را ترك كند و حتي از اختيارات رهبري نيست كه اجازه دهد مردم صحنه سياسي و اجتماعي و يا دفاعي را ترك نمايند. و قرآن هم در ان مورد چنين اجازه اي را از اختيارات رهبري بر نمي شمرد. زيرا ايه در صدد بيان اين نكته است كه اگر برخي افراد به لحاظ برخي گرفتاري ها و يا انگيزه هاي ديگر خواستند يك مسووليت عمومي را زمين نهند اگر از تو استيذان نمودند و شما هم صلاح ديدي مي تواني اجازه دهي. يعني اگر يك مدير سياسي يا فرمانده نظامي در اثر برخي انگيزه هاي شخصي خواست استعفا دهد و مسووليت را زمين نهد. رهبري مي توانند در صورتي جايگزين دارد و مديريت جامعه و دفاع اسيبي نمي بيند. چنين اجازه اي را صادر كند، فاذا استا ذنوك لبعض شانكم فاذن لمنم شئت منهم [1] روشن است كه معناي اين سخن اين نخواهد بود كه در صورتي خطر اساس دين و قرآن و عترت را تهديد مي كند كسي مجاز باشد صحنه را ترك نمايد و يا رهبري مجاز است كه ترك صحنه را اذن دهد!!

پس بر اين اساس مي توان گفت اجازه و اذن ترك صحنه هاي دفاع از اختيارات كسي حتي رهبري نمي باشد. بلكه بر رهبري لازم است در صحنه هاي حضور داشته باشد. بلكه مسووليت در مرحله نخست متوجه رهبري است و شايد ايه مبارك هم سخن از شدت و تاكد مسووليت رهبري دارد كه مي فرمايد: لا تكلف الا نفسك رهبري مسوول است بايد حتي اگكر ديگران از مسووليت خويش شانه خالي مي كنند بايد وظيفه اش را انجام دهد. تمام نيروهاي و توان مندي هاي جامعه را براي دفاع از دين و كيان امت اسلامي بسيج نمايد كه به دنبال همان سخن اين موضوع را مطرح مي سازد حرض المومنين. [2] مومنان را به سوي دفاع و ستيز با دشمن بسيج نما. با توجه به اين نكته اينك سخنان امام حسين عليه السلام را مورد پژوهش نهاده تا انگيزه بيان آنان شفاف گردد.


پاورقي

[1] نور، 64.

[2] انساء، 84.