بازگشت

امام و بيعت با يزيد


در اين مرحله از شرايط اوضاع از هر دو جانب قابل دقت و اهتمام است. از يك جانب سپاه انبوه عبيد الله كه عده آنها را هواداران حزب عثمانيه و ديگر قوميت هاي چالشگر تشكيل مي دادند و از روحيه خشن برخوردار بوده و از هيچ جنايتي روي گردان نبود صف اراسته اند.

از جانب ديگر يك عده از اصاحب و همراهان كوچك ليكن به عظمت و بزرگي همه ارزش هاي انسان و الهي و به رهبري فرزانه و الگوي همه فرزانگان امام نور و امام ملك و ملكوتي. اين سپاه كوچك و اين امام همام در برابر اين ستم و خشونت چه تصميمي خواهد گرفت. فريادهاي حسين عليه السلام در اين راستا چه خواهد بود؟! فريادهاي حسين اين گونه است: اني لا اري الموت الا السعاده و لا الحياه مع الظالمين الا برما [1] من شهادت را جز سعادت نمي انديشم و زندگي با ستمگران را زجر جانكاه مي دانم. ان لم يكن دين و كنتم لا تخافون يوم العاد فكونوا احرارا في دينكم [2] اگر شما دين باور نيستيد، از قيامت نمي هراسيد، در دنيا آزاد مرد باشيد. لا والله اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لا افر فرار البعيد. [3]

من نه دست ذلت دراز مي كنم و نه مانند بردگان از صحنه فرار مي كنم. الا ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين القتله (السله) و الذله و هيهات منا اخذ الدنيه ابي الله ذلك و رسوله و جدود طابت و حجور طهرت و انوف حميه و نفوس ابيه لا توثر طاعه اللئام علي مصارع الكرام. [4] .

نا پاك و پر نا پاك مرا بين دو چيز، شمشير و ذلت مخير ساخته است، ما و ذلت! هرگز، خدا و رسول خدا و پيشينيان پدران و مادران پاك ننگ ذلت را بر ما روا نمي بينند. غيرت مندان بلند همت و جان هاي سترگ در ميدان مبارزه پيروي از پستي ها نمي نمايند.

حزب عثمانيه در اين پندار خوش است كه با ايجاد اين گونه رعب و وحشت و يا گسيل نمودن اين مقدار نيروي خشن نظامي به جنگ حسين عليه السلام، توان مند خواهد بود كه روحيه سترگ و مقاوم حسين را بشكند و وي را وادار به تسليم نمايد. و در اين خوش خيالي است كه حسين را دست بسته به كوفه آورد و دست وي را به دست عبيد الله آنگاه يزيد نهد!

ليكن زهي خيال باطل. اين شناخت سطحي از فرزند علي و فاطمه است مثل اين كه حزب عثمانيه از سترگي و كرامت و عزت حسين كمترين اطلاعاتي ندارد. آنان حسين را با افراد معمولي مي سنجند و نمي توانند باور كنند كه حسين فرياد جوان مردي و آزادگي سر خواهد داد كه گوش همه آزادگان جهان را تا قيامت نوازش مي دهد.

حزب عثمانيه با تسلط بر اضاع عراق راه اول را بر روي حسين مسدود نموده است. پيروزي شمشير بر شمشير در اين شرايط نا برابر جنگي پيش ‍ بيني نمي شود، گرچه احتمال ان منتفي نيست زيرا: كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره. [5] .

حزب عثمانيه بر فراهم آوردن اين شرايط سي هزار نفر نيروي خشن قداره بند، در برابر يك كاروان حدود دويست نفري كه بسياري از آنان را زنان و كودكان تشكيل مي دهند، بر اين خيال خام است كه فرزند فاطمه عليها السلام را تسليم خواهد نمود. اينك كه كاروان فرزند رسول الله همانند كبوتران بي گناه در چنگال هزاران درنده گرفتار آمدهاند. تسليم آنان خواهند شد. ليكن حزب ال سفيان هيچ گاه بر فرهنگ شهادت نمي انديشد و توان انديشيدن سبز و بالنده شهادت را ندارند. زيرا خاستگاه ان را تباهي هاي جاهليت شكل مي دهد. چگونه مي تواند به ارزش و آثار شهادت انديشه نمايد. آنان نمي دانند حسين عليه السلام با انديشه زلال وحياني و آسماني خويش اينك راه ايثار و شهادت را درر پيش خواهد گرفت. آنان كه پا فشاري بر تحميل ذلت بر حسين دارند! اين نكته را نمي توانند درك كنند كه حسين راه عزت و افتخار و شهادت را بر مي گزيند. و اين گزينش آگاهانه و زلال و شفاف است. در هيچ شرايطي بر شهيد و سالار شهيدان تحميل كردني نيست. شايد در شرايط سخت و بحران بتوان ذلت را بر كسي تحميل نمود. ليكن عزت و آزادگي و ايثار و شهادت چيزي نيست كه به توان بر كسي تحميل كرد. راه شهادت گزينشي است. شهيد اين راه را با آگاهي و انديشه زلال خويش بر مي گزيند. در يك شرايط بحران شايد بتوان صلح را به جبهه اي مانند تشكل همسوي اهل بيت تحميل نمود. چنانكه تحميل داوري و داور در دومه الجندل از اين قبيل بود. تحميل صلح در ساباط از اين قبيل بود. اما ايثار و شهادت يك فرهنگ شفاف كه در هيچ شرايطي بر كسي تحميل نمي توان نمود.

ان قلم بدستاني كه بر اين پندار غلطاند كه شهادت بر حسين تحميل شده است! سخني بيهوده و خوش خيالي نموده اند شهادت امري نيست كه حتي در سخترين شرايط بر كسي تحميل شود.

و اينك حسين كشته شدن را آشكارا مي بيند و به ان يقين دارد. در اين شرايط جبهه اگر بيعت نكند حتما خود و يارانش به شهادت خواهند رسيد. در عين حال بدون درنگ اين راه را مي پذيرد. و در برابر ستم پيشگان حزب عثمانيه سر فرود نمي آورد. بلكه مقاوم و سترگ مي ايستد. و خيلي آسان راه دوم يعني راه سرخ شهادت را بر مي گزيند.

البته حسين كه خود اين گونه است ياراني نيز حسين گونه مي خواهد تا در كنار وي تا آخرين لحظه با ايثار و شهادت در راه آرمانهاي مقدس حسين دفاع نمايند اين ياران چگونه افرادي خواهند بود؟ و اصولا ياران اهل بيت چه كساني هستند؟


پاورقي

[1] طبري، ج 4، ص 605، مقتل خوارزمي، ج 2، ص 7.

[2] همان، ص 646، مقاتل الطالبين، ص 118، کامل، ج 2، ص 571.

[3] ارشاد، ج 2، ص 98، کامل، ج 2، 562.

[4] مقتل خوارزمي، ج 2، ص 10.

[5] بقره، 249.