بازگشت

كدامين شمشير از كوفه عليه حسين آشكار شد؟


ان گونه كه در همين نوشتار آمد كوفه پايگاه انديشه متضاد و احزاب اجتماعي چالشگر يكديگر بود. اگر بهترين و مقاوم و گسترده ترين پايگاه تشكل همسوي اهل بيت را كوفه شكل مي داد، و در برابر احزاب چالشگر فراوان نيز در همين منطقه شكل گرفته بودند. گروه نفاق كه همواره چهره هاي اصلي خويش را پنهان مي ساخت، هواداران حزب عثمانيه كه به طور آشكار از آرمانهاي حاكميت اين حزب حمايت مي نمودند.

اشراف كه همواره سياست هاي نا برابري بني اميه را ترجيح مي دادند. و قوميت حمراءمزدور كه تعدادشان به هزاران مي رسيد و همواره ابزار دست زياد ابيه و اينك عبيد الله فرزند همان زياد قرار گرفته اند.

اين تركيب و بافت جمعيتي كوفه و اطراف است. بسياري از اين گروه ها مانند هواداران حزب عثمانيه، اشراف، قوميت حمرا همواره منتظر چنين فرصتي بودند، كه در صف باطل جولان دهند، به نواي دنيايي دسترسي حاصلي نمايند. و همان گونه كه گفته شد كوفه شهر بزرگي بود كه جمعيت انبوهي را در خود جاي داده بود. بسيج نيرو و سپاه هزاران نفري از كوفه براي فردي مانند عبيد الله خيلي دشوار نخواهد بود. زيرا اولا بسياري منتظر چنين فرصت بودند و ثانيا زر و تزوير و زور حاكميت، بيداد كرده است.

عبيد الله ان گونه با زور و تزوير و زور نيروهاي چالشگر اهل بيت را ساماندهي نمود كه حتي نيازي نبود يك نفر از شام به سپاه كوفه بپيوندد.

چنانكه نوشته اند يك نفر شامي در سپاه وجود نداشت: و كان جميع من حضر مقتل الحسين من العساكر و حرابه و تولي قتله من اهل الكوفه خاصه لم يحضر هم شامي. [1]

اكثريت قريب به انفاق سپاه عبيد الله نيروهاي احزاب چالشگر اهل بيت شكل مي دهند همان گونه كه امار دقيق نشان مي دهد از 23000 نفر سپاه 20000 نفر ان مربوط به افرادي مي شوند كه از ابتدا در صف مقابل امام حسين عليه السلام بود، جزءاعضاي حزب عثمانيه و اشراف و قوميت حمراء بودند. حتي كساني نبودند كه براي حسين عليه السلام نامه نگاشته باشند. بقيه نيروها اگر سي هزار نفر سپاه صحيح باشد، هم مربوط به ساير سران احزاب مخالف مانند كثير بن شهاب، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد است، تنها فرماندهان سه هزار نفر از زمره كساني هستند كه نامه نوشته بودند يعني شبث بن ربعي، يزيد حارث، حجار بن ابجر، و مجموع نيروهاي اينان نيز كمتر از سه هزار نفر است. كه اينها همان هايي هستند كه در روز عاشورا امام آنان را به اسم خطاب كرد و فرمود: يا شبث بن ربعي و يا حجار بن ابجر، يا قيس بن الاشعث و يا يزيد بن الحارث، الم تكتبوا لي... انما تقدم علي جند مجند. [2] .

بر اين اساس اكثريت سپاه عبيد الله را همان نيروهاي احزاب چالشگر تشكيل مي داده اند و از نيروهاي تشكل همسوي اهل بيت كمترين افراد بسيج شدند، كه آنها هم يا در بين راه فرار كردند و يا با زر و زور وارد نبرد عليه امام حسين عليه السلام شدند.

بر اين اساس همسو گر چه اسيب ديد و ليكن اين گونه نبود كه بر عليه امام شمشير اهيخته نمايد. افرادي شركت نمودند در مقايسه با سپاه بزرگ عبيد الله بسيار نا چيز هستند. اين كه در بخش زمينه هااين نكته اشاره شد كه سخن فرزدق و امثال فرزدق كه به امام حسين عليه السلام مي گفتند انديشه هاي مردم عراق و كوفه به سمت شما، ليكن شمشيرهاي آنان با بني اميه است قابل نقد است، به اين لحاظ است. و لذا امام حسين عليه السلام به پيشنهادهاي امثال فرزدق وقعي ننهاد. زيرا تشكل همسو شمشيرش عليه امام حسين عليه السلام اهيخته نشد.

شمشير همواره در اختيار انديشه است. انديشه به هر سمت و سو باشد شمشير هم به همان جهت خواهد بود. در عراق ان شمشير هايي كه عليه حسين اهيخته شد، شمشير تشكل همسوي اهل بيت نبود. آنها بسيار اندك بودند ان شمشيرها شمشيرهاي هواداران احزاب مخالف مانند حزب عثمانيه مانند برخي خوارج و اشراف و به مزدوري قوميت هايي مانند قوميت حمرا بود. شمشير همانند عمر سعد بن وقاص ها، شمر بن ذي الجوشن ها كه از خوارج و از هواداران حزب عثمانيه و حصين ين نميرها و كثير بن شهاب هاي مزدور بود كه از هيچ جنايتي در راه آرمانهاي حزب عثمانيه فرو گذار نمي كردند.

البته همان گروه اندك از تشكل همسو كه در صف سپاه عبيد الله ايستاده باشد نيز از نظر دور نيست. برخي از ان افراد نيز شركت داشتند و فريب كيسه هاي زر شدند و يا از ترس جان خويش در جبهه عليه حسين شركت نمودند. ليكن آنچه عمده سپاه عبيد الله را شكل داد هواداران گروه و احزاب چالشگر مي باشد. اينك اين پرسش در برابر چشم خواننده قرار مي گيرد، پس تشكل همسوي اهل بيت چه شد. ان هزاران نفري كه با مسلم بيعت كرده بودند اگر در صف سپاه عبيد الله نا يستادند پس كجا رفتند و اين همه نيرو چه شد؟ و خلاصه سوال نيروي تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام كجا رفتند؟


پاورقي

[1] مروج الذهب، ج 3، ص 61.

[2] ارشاد، ج 2، ص 98.