بازگشت

انتخاب شهر كوفه


بي ترديد پايگاه و خاستگاه انديشه تشكل همسوي اهل بيت كوفه عاصمه امير المؤمنين مي باشد. كه به لحاظ همين ويژگي هاي مردم كوفه علي، كوفه را بر مدينه به عنوان مركز حكومت داري برگزيد. اين شهر در زمان علي عليه السلام گستره كمي و كيفي حاصل نمود.

به لحاظ مركزيت يافتن شهر كوفه افراد و گروه هاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي به آن شهر و ديار روي آوردند. شهري كه علي عليه السلام در آن حكومت داري مي نمايد و انديشه ها و رفتار علي در آن متجلي مي شوند. طبيعي است نگرها را از همه اطراف به سوي خود جلب مي نمايد. افزون بر تشكل همسوي علي و اهل بيت، تشكل هاي چالشگر نيز در كوفه شكل گرفته اند، كوفه يك پايگاه فكري فرهنگي و محل شكل گيري جريان هاي متضاد اجتماعي شده بود.

از جانبي به لحاظ مركزيت شهر كوفه و اطراف آن گروه هاي تجاري و اقتصادي نيز به اين شهر روي آورده اند و به لحاظ آبادگري نيز بي خانمان و گرسنه يافت نمي شد. مركز شكوفايي اقتصادي و آبادگري نيز بود. به طور طبيعي چنين شهري جمعيت انبوه فكري و فرهنگي و اقتصادي و تجاري را جذب و رشد كمي و كيفي به خود مي گيرد.

كوفه شهري با انبوه جمعيت حتي در زمان عمر مي باشد. با اينكه در سال 17 بنيان گذاري شده است هنگامي كه عمر دستور بناي مسجد به سعد مي دهد به وي مي نگارد كه حدود مسجد را به تعداد نظاميان خط كشي نمايد آنگاه سعد به تعداد 40 هزار نفر ظرفيت تعيين حدود مي نمايد. [1] و خود عمر در گفتگو با مغيره سخن از صد هزار جمعيت و بلكه صد هزار نظامي و مقاتل در كوفه دارد. [2]

اين تعداد جمعيت يا نيرو در اين شهر مربوط به زمان خليفه دوم كه چند سالي از تاءسيس اين شهر نگذشته است مي باشد. آنگاه بعد از ده سال كه پايگاه و عاصمه علي عليه السلام قرار مي گيرد و نگرها را بيش از پيش به سوي خود جذب مي نمايد معلوم است كه از نظر توسعه و عمران و تجارت و به ويژه فرهنگ شهر بزرگي خواهد بود.

بي ترديد بزرگترين تشكل همسوي انديشه هاي اهل بيت در كوفه شكل گرفته است گرچه بعد از دوران علي بن ابي طالب عليه السلام رفتارهاي ناهنجاري كه بني اميه در اين منطقه انجام دادند آسيب هاي فراوان رسانده اند، ليكن هويت تشكل همسو همواره محفوظ مانده بوده، كه شكل گيري اين تشكل و تداوم آن از بركات انديشه ها و رفتار امير المؤمنين عليه السلام مي باشد.

از جانبي مردم كوفه و تشكل همسو در رفتار انديشه هاي خويش را آشكار ساخته تنها منطقه اي است كه بيشترين نامه ها را به حسين عليه السلام نگاشته و وي را براي به دست گرفتن رهبري به سوي خويش فرا خوانده اند. دست بيعت با رهبري فشرده اند. هيچ كجاي جهان اسلام اين گونه دعوت از حسين ننموده است؟

پايگاه فكري و انديشه شفاف و بالنده شيعه با آن فراخواني، عامل انتخاب كوفه مي باشد و به همين جهت امام به توصيه هاي اين و آن كه وي را از رفتن به سمت كوفه بر حذر مي داشتند، اعتنا ننمود و روي كرد و دعوت هاي مردم را مطرح مي ساخت. حتي هنگامي كه سخن را از انتخاب كوفه مي شد مي فرمود مردم اين ديار مرا فراخوانده اند و در برخوردهاي خود با حر و سپاهش سخن دعوت مردم به ميان آورد، اني لم آتكم حتي اتنني كتبكم. سخن از دعوت نامه ها بود كه حر اظهار بي اطلاعي نمود امام دستور داد خورجين نامه را بازگشوده در برابر حر ريختند. [3] .

در خطبه هاي آتشين و روشنگرانه خويش خطاب به سپاه عمر سعد نيز اين دعوت نامه ها را مطرح مي ساخت. به امثال شيث بن ربعي مي فرمود مگر شما با نامه هاي خويش مرا به سوي كوفه فرا نخوانديد و ننوشتيد: اقدم علي جند مجند [4] در گفگتگو با عبد الله بن مطيع سخن از نامه ها به ميان مي آورد: فكتب الي اهل العراق يدعونني الي انفسهم. [5] .

بيعت مردم عراق با حسين در حقيقت عامل اصلي انتخاب كوفه مي باشد. نامه هاي مردم كوفه در مكه خدمت امام مي رسد و امام نيز در هنگام اوقات در مكه جواب نامه ها را داده و پذيرش دعوت را مشروط به تاييد نماينده خود نهاده كه اگر مسلم اعلان آمادگي كه در نامه ها منعكس شده بررسي از نزديك مشاده نموده و تاييد نمود آنگاه ممكن است حضرت به سمت كوفه حركت كند.

در اين فرصت چهار ماهه كه امام در مكه اقامت دارد مسلم نتيجه بررسي هاي خود را به امام عليه السلام گزارش مي كند مسلم نيز بعد از حدود دو ماه بررسي و اشراف كامل به اوضاع اجتماعي و سياسي كوفه و اطمينان كامل از حمايت مردم از رهبري اهل بيت علهم السلام و ابا عبد الله الحسين عليه السلام، به وي نگاشت كه آمادگي مردم فراهم است بي درنگ به سوي كوفه حركت نما. [6] .

با رسيدن نامه اطمينان بخش مسلم به امام حسين عليه السلام و بعد از اين كه حضرت مكه و موسم حج را بر خويش نا امن مشاهده نمود، به سوي كوفه حركت كرد. در بين راه در محلي به نام بطن الرمه (دو راهي بين بصره و كوفه) نامه ديگري به مردم كوفه نگاشت به دست پيك شجاع كه چند نوبت اين راه طولاني را طي كرده بود يعني قيس بن مسهر [7] سپرد تا به كوفه ببرد.

مضمون نامه امام تاييد بررسي هاي مسلم است كه بر اساس ان حضرت به سمت كوفه حركت كرده كه به مردم مي نگارد آمادگي خود را بيشتر كنيد كه من به زودي در ميان شما خواهم بود: فاذا قدم عليكم رسولي فانكشوا. [8] .

البته نيروهاي حصين بن نمير در ميان راه قيس را دستگير و به كوفه مي فرستند و در كوفه وي به طرز فجيعي به شهادت مي رسد. [9] امام پيك خود را از پيش فرستاده و خود نيز به دنبال وي به سوي كوفه در حركت است. در اين فرصت اقداماتي نيز انجام مي گيرد كه به برخي از آنها اشاره مي شود.


پاورقي

[1] عجم البلدان، ج 4، ص 169.

[2] طبري، ج 3، ص 548.

[3] ارشاد، ص 79 و 80، اخبار الطوال، ص 249.

[4] ارشاد، ج 2، ص 98.

[5] طبري، 4، ص 598.

[6] ارشاد، ج 2، ص 70.

[7] قيس همراه مسلم از مکه به کوفه آمد، انگاه نامه از کوفه براي امام حسين (ع) به مکه اورد و اينک مجددا نامه امام (ع) را به کوفه مي برد.

[8] ارشاد، ج 2، ص 71.

[9] همان.