بازگشت

بي تفاوتي


عبيد الله بعد از ورود به كوفه شروع به تهديد تشكل همسو نمود و تهديدهاي وي نيز بسياري پوشالي و طبل تو خالي بود. برخي نيروهاي تشكل همسو را اين تهديدها باور آمده، صحنه ها را خالي نمودند. ليكن برخي ديگر در كنار جريان ها بي تفاوت عبور نمودند.

در هنگامي كه مسلم با نيروي چهار هزار نفري خود فرزند مرجانه را محاصره نموده بود چگونه اين نيروي عظيم با شنيدن تهديدها بي تفاوت صحنه را ترك كرد و هيچ گونه گونه حمايتي از مسلم ننمود و مسلم تنها و تنها در كوچه هاي شهر سر گردان شد. ايا واقعا هيچ گونه حمايت از آنان ساخته؟! يا ترك صحنه هاي مبارزه قدري هم به بي تفاوتي آنان باز گشت مي نمايد. البته بررسي يك موضوع اين چنين و داوري در مورد ان بعد از هزار و پانصد سال كاري بس مشكل است. ليكن از شواهد تاريخي از جمله نكوهش هايي از جانب رهبران ديني و عترت ال رسول به چشم مي خورد، اين نكته را گواهي مي دهد كه قدري از اين اسيب ها مربوط به سهل انگاري و بي تفاوت تشكل همسو مي باشد.

به همين جهت است كه امام علي عليه السلام در مواردي از همين هواداران گلايه مند است و به همين جهت امام حسين عليه السلام در برخي سخنان خويش هنگامي كه در بيابان تنها ماند، اظهار داشت هواداران ما ما را سر شكسته نمودند... و قد خذلتنا شيعتنا [1] روي كرد اين نكوهش ها بي تفاوتي تشكل همسو مي تواند باشد.

و اين همان حقيقت تلخي است كه تشكل همسوي اهل بيت بعد از شهادت حسين و بعد از فاجعه انساني كربلا خود به ان اعتراف نمود.

سليمان بن صرد در اولين اجتماعي هواداران تشكل همسو در منزل وي در كوفه، بعد از شهادت حسين اين گونه سخن مي گويد:... حتي بلا الله اخيارنا فوجدنا كاذبين في موطنين (كل موطن) ابن ابنه نبينا (ص) و قد بلغتنا قبل ذلك كتبه و قدمت علينا رسله واعذر الينا يسالنا نصره عودا وبدءا و علانيه و سرا فبخلنا عنه با نفسنا حتي قتل الي جانبه لا نحن نصرناه بايد ينا ولا جادلناه عنه بالستنا و لا قويناه با موالناه ولا طلبناه له النصره الي عشائر نا فما عذرنا الي ربنا... لا والله لا عذر لنا. [2] خدا ما را در فرصت هاي گوناگون ازمود و كاذب و دروغين بوديم. فرزند دختر پيامبر خود را كه نامه ها پيك هايش به سوي ما آمد و همواره از ما ياري مي طلبيد، وي را ياري نكرديم تا در كنار ما كشته شد در صورتي كه ما نه با مال و نه با جان و نه با زبان از وي حمايت ننموديم. قبيله خويش را به ياري وي فرا نخوانديم، چه عذري در پيشگاه خدا داريم به خدا سوگند هيچ غذري پذيرفته نيست.

و نيز همين فرد در اعتراف ديگر در هنگامي كه براي تجديد عهد در كنار مزار حسين جمع شدند، اين گونه سخن مي گويد: يا رب انا خذلنا ابن بنت نبينا فاغفر لنا ما مضي منا [3] پروردگارا گذشته ما را ببخش كه ما فرزند دختر پيامبر خود را تنها و بي ياور نهاديم.

اين دو محور اسيب در هر زمان بين مردم و تشكل همسوي حق و رهبري جدايي مي افكند و بيشترين اسيب را متوجه جبهه حق مي نمايد. كه رفتار و سيره گذشته و ازموده هاي آنان براي ديگران و آيندگان اموزنده مي باشد. آنان كه عبرت بگيرند كه خردمند و انديشه بالنده داشته باشند.

از ميان محورهاي ده گانه گر چه بيشتر آنها مربوط به رفتار طرف مقابل و چالشگري هاي آنان مي شود، ليكن مسووليت اين دو محور يعني خوش ‍ باوري و بي تفاوتي متوجه تشكل همسو و جبهه هواداران حق مي باشد. كه از اين دو موضع در مرحله هاي خطر و سر نوشت ساز همواره اسيب مي بيند.

بررسي اين نوع عوامل كه موجب سقوط كوفه شد براي هر زمان پيام زنده مي تواند داشته باشد. زيرا اين معيارها به كوفه و بصره منحصر نمي شود، هر زمان در هر جا قابل بررسي خواهند بود. با توضيح اين محورها اينك به وضعيت كاروان حسين عليه السلام و رهبري نهضت بر مي گرديم كه ببينيم با اين اوضاع دگرگون شده كوفه، كاروان حسين كجاست و چه مي كند و به چه سمت و سويي در حركت است؟!


پاورقي

[1] طبري، ج 4، 601.

[2] طبري، ج 5، 66.

[3] همان، ص 97.