بازگشت

نماد ديني


محور ديگري كه در سقوط كوفه و گردش معادلات سياسي نقش ايفا نمود، بهره وري از نمادهاي ديني مي باشد. در جامعه پاي بند به ارزش هاي ديني نمادهاي ديني قويترين اهرم هاي حركت هاي اجتماعي را شكل مي دهند. براي سركوب نيروهاي هوادار ديني و نيز براي بسيج افراد و گروهاي پاي بند به دين به سوي اهداف از نماد و مظاهر ديني بهره ور مي شود. البته چالشگران ديني از اين اهرم ها سوء بهره وري نموده و از نمادهاي ديني عليه بهره وري مي نمايند.

حزب عثمانيه در طول حاكميت خويش از اين اهرم بيشترين بهره وري را مي نمود. معاويه خودش را به عنوان امير المومنين و خليفه و جانشين رسول الله (ص) مطرح ساخت و از خون خواهي عثمان به عنوان خليفه رسول الله (ص) نيز بيشترين بهره وري نمود. در هر فرصتي از مظاهر ديني به سود سياست خودش بهره جست.

با طرح اين طرفند كه معاويه يا ساير حاكمان حزب عثمانيه خليفه مشروع ديني هستند، يك محور نماد ديگر بيشترين بهره وري را به سود خويش ‍ شكل دادند و ان اين كه اقدام عليه آنان به عنوان خليفه مشروع، افزون بر اين كه يك اقدام ضد امنيتي عمومي است يك اقدام ضد ديني خروج از دين به شمار مي رود. آنگاه اگر چالشگر مخالف دين معرفي شد.

مشخص است كه فرآيند عوام فريبي تا چه مقدار زمينه فراهم مي سازد كه هر اقدامي را عليه چالشگر مشروع قلمداد مي نمايند.

در همين راستا وقتي حزب عثمانيه تصميم بر قتل مجاهدان و ياران سترگ علي چون حجر بن عدي و يارانش گرفت از اين محور بهره وري نمود. معاويه خود را به عنوان امير المومنين مطرح است تا اقدام عليه وي اقدام ضد امنيتي و خروج از دين مطرح خواهد بود. آنگاه تصميم گيري درباره فرد خاطي بسيار سهل خواهد شد كه طرف را حتي به بدترين وضع ممكن اعدام نمايد و افكار عمومي و متدين جامعه نيز پذيراي ان باشند.

بر همين اساس هنگامي دستور اعزام حجر و همراهش از كوفه به شام صادر شد. زياد دستور داد طوماري از امضا تهيه كنند كه هفتاد نفر از سران و با نفوذي هاي اجتماعي امضا كنند كه حجر و يارانش بر عليه امت و وحدت مسلمآنان اقدام كرده و بر عليه حاكميت مشروع خليفه شورش نموده اند. برخي از هفتاد نفر كه حاضر شدند ان گونه شهادت دهند همين فرماندهان نظامي سپاه فرزندش عبيد الله در كربلا مي باشند مانند عمرو بن حجاج، شمر بن ذوي الجوشن، عمرو بن سعد، كثير بن شهاب، شبث بن ربعي، قعقاع بن شور و... و نيز فردي وجيهي مانند قاضي محكمه جناب شريح قاضي. [1] .

و اينك در نهضت بزرگ و گسترده امام حسين عليه السلام حزب عثمانيه همواره از اين اهرم بهره مي گيرد. و يزيد را به عنوان خليفه مطرح نموده است و بيعت براي وي در شام و برخي مناطق ديگر فراهم شده و اينك مخالف يزيد همانند حسين بن علي با عنوان مخالف خليفه مشروع و اقدام عليه حاكميت حزب عثمانيه اقدامي غير مشروع و ضد دين مطرح مي شود. بر همين اساس براي سر كوبي اين نهضت بزرگ همواره رهبران نهضت را به عنوان آشوبگر و افرادي كه از دين خارج شده اند مطرح مي سازند. و اقدام عليه آنان حتي كشتن آنان را در نظر مردم متدين مشروع جلوه مي دهند.

عمرو بن سعيد والي مكه هنگامي كه موفق نمي شود كاروان حسين را به مكه برگرداند خطاب به امام حسين عليه السلام مي گويد، يا حسين اما تتقي الله تخرج من الجماعه و تفرق بين هذه الامه [2] حسين عليه السلام ايا از خدا نمي ترسي اين گونه اتحاد جامعه را بر هم زده و بين امت تفرقه افكني مي نمايي!.

عمو بن حجاج همان كه در مورد حجر ان گونه شهادت مي داد در روز عاشورا خطاب به سپاه عبيد الله مي گويد: يا اهل الكوفه الزموا طاعتكم و جماعتمكم و لاتر تابوا في قتل من مرق عن الدين. [3] مردم كوفه از رهبري خود پيروي و متحد باشيد و در كشتن كسي كه از دين خارج شده است به خود ترديد راه ندهيد!.

يزيد در مورد مسلم بن عقيل مي نويسد: يخبروني ان ابن عقيل بها يجمع الجموع و يشق عصا المسلمين [4] جاسوسان به من خبر مي دهند كه ابن عقيل نيرو فراهم مي كند و وحدت مسلمآنان را بر هم زده است.

عبيد الله نيز براي سركوب نيروهاي تشكل همسو و نيز براي بسيج سپاه عليه حسين عليه السلام از اين محور بهره وري مي نمايد. در جريان ارام نمودن قوم هاني شريح قاضي را كه فردي با سابقه و مورد قبول بود و از زمان عمر متصدي امر قضاي كوفه بود وادار نمود هاني را بيند و شهادت دهد كه وي زنده است! همين امر باعث شد چندين هزار نفر از هواداران هاني كه براي نجات وي آمده بودند پراكنده شوند. [5] با پراكنده شدن نيروهاي هاني، هاني را به طرف مسلخ عشق مي كشانند و هر چه فرياد بر مي آورد و از قوم خويش استمداد مي كند و مي گويد اگر ده نفر به ياري من آيند مرا نجات خواهند داد [6] ، كسي به فرياد وي نمي رسد. تا اين كه ان گونه مظلومانه وي را به شهادت مي رسانند و شهر كوفه را تسخير مي نمايند. [7] بهره گيري از وجهاهت شخصي مانند شريح قاضي كه تا سال 60 بيش از 40 سال سابقه قضايي دارد و ان گونه رفتار دو گانه دارد كه از يك جانب براي رعايت حقوق مردم اجازه نمي دهد اب ناودان منزلش به كوچه بريزد، ناودان ها را به داخل منزل قرار مي دهد [8] ، از جانب ديگر اين گونه شهادت نا حق درباره حجر مي دهد و اين گونه شهادت نا حق و خيانت در مورد هاني مرتكب مي شود! اين هم نوعي دين داري است!!


پاورقي

[1] طبري، ج 4، ص 491 و 492.

[2] طبري، ج 4، ص 589.

[3] همان، ص 633.

[4] ارشاد، ج 2، ص 42.

[5] طبري، ج 4، ص 573 و 574، کامل، ج 2، ص 540.

[6] طبري، ج 4، ص 574.

[7] همان، ص 573 و 574، کامل، ج 2، ص 583.

[8] طبقات، ج 6، ص 435، وفيات الاعيان، ج 2، ص 460 ش 290.