بازگشت

ساماندهي احزاب چالشگر


قبلا اشاره شد كوفه مركز انديشه هاي متضارب بود گر چه تشكل همسو جبهه اكثريت را شكل مي داد. ليكن براي احزاب چالشگر كه درون مردم حضور داشتند در فرصت هاي مناسب امكان اظهار وجود پديد مي آمد و اينك با اوضاع آشوب زده كوفه يك فرصت مناسب براي چنين احزاب خواهد بود كه فرزند مرجانه را ياري رساند.

به خاطر داريم كه عبيد الله وارد كوفه اي شده است كه پدرش زياد در زمان معاويه فرماندار نظامي همين كوفه بود و با حمايت احزاب مخالف تشكل علوي همانند منافقين، قوميت حمراء، و اشراف و... شيعيان را قتل عام مي نمود. قوميت حمرا كه تعدادشان به هزاران مسلح مزدور مي رسيد در اختيار زياد بود اين كوفه همان كوفه است. بقاياي اين احزاب كه از بين نرفته اند چندين هزار نفر مزدور جلاد امثال قوميت حمراء كه در كوفه ريشه كن نشده است. بلكه به دنبال فرصت هستند كه به نيكي چاپلوسي و بردگي براي حاكميت حزب عثمانيه نمايندو و اينكه ان فرصت به خوبي فراهم آمده است. اينان ابزار دست عبيد الله قرار گرفته اند و هر فرمان غير انساني در قتل و غارت را بسان عبيد الله قرار گرفته اند و هر فرمان غير انساني در قتل و غارت را بسان غلام حلقه به گوش اجرا نمايند.

بر همين اساس در تاريخ سخن از همراه شدن همين تشكل هاي چالشگر با عبيد الله مي باشد: فاقبل عبيد الله في وجوه اهل البصره و يا قال عبيد الله الوجوه اهل الكوفه. [1] عبيد الله با سران بصره وارد كوفه مي شود و با گفتگوي وي با سران كوفه يعني همراه شدن سران با وي خواهد بود، وجوه الناس يعني سران قبايل و احزاب كه همراه عبيد الله بودند. همه سران همانند شريك بن اعور نبودند. وي از شيعيان فرزانه و زيركت و با نفوذ بصره بود و به همراه عبيد الله به كوفه آمد. وي از همراهي با عبيد الله هدف ديگري را دنبال مي نمود. مي خواست اوضاع كوفه را آشنا شده و جبهه تشكل همسوي اهل بيت را ياري رساند به همين جهت به محض ‍ ورود به كوفه از عبيد الله جدا شد، به منزل هاني كه مسلم در آنجا بود رفت، وي در آنجا بيمار شد و چون به ظاهر از دوستان عبيد الله به شمار مي رفت و مي دانست با شنيدن بيماري وي عبيد الله هنگامي كه بيماري وي با خبر شود عيادت وي خواهد آمد، طرفندي تدارك ديد كه هنگامي ملاقات با عبيد الله، مسلم كه او نيز در منزل هاني بود عبيد الله را به قتل رساند و اطمينان داد كه مقدار كافي نيرو از بصره همراه تو خواهم نمود. البته هاني مسلم را از اين كار منصرف ساخت و در نهايت شريك بعد از سه روز بيماري در گذشت. [2] .

سران قبايل و احزاب همگي همراه عبد الله همگي مثل ايشان نبودند.

سران قبايل چالشگر مانند كثير بن شهاب، حصين بن نمير، شمر بن ذي الجوشن، محمد بن اشعث [3] شبث بن ربعي و... يا از بصره همراه شده بودند و يا در كوفه به وي ملحق شدند، و نقش مهمي در پراكنده كردن تشكل همسو ايفا نمودند و نيز در تامين سپاه عبيد الله براي رويا رويي با حسين عليه السلام اين احزاب نقش محوري ايفا نمودند كه شرح ان خواهد آمد.


پاورقي

[1] طبري، ج 4، ص 556 و 557.

[2] همان، ص 570.

[3] همان، ص 576.