بازگشت

تطميع اشراف


اشراف هر جامعه بر اساس روش نكوهيده اشرافي گري يك طيف متمول و خوشگذراني هستند. سياست آنان نان به نرخ روز است. و از استقرار عدالت اجتماعي گريزان مي باشند.

روي كرد اين طيف از جامعه هماره به سمت و سوي استقرار مديريتي است كه به اشرافي گري و چپاول اموال و بهره گيري از دست رنج ديگران، آنان را ياري رساند و يا حداقل مزاحمت فراهم نيآورد. بدين اساس همواره از مديريت هايي كه بر اساس ارزش هاي انساني و الهي مانند عدالت اجتماعي شكل مي گيرند گريزان خواهند و طبيعي است مديريت اهل بيت عليهم السلام را هيچ گاه بر نمي تابند. و اگر فرصت فراهم كنند به چالشگري نيز خواهند پرداخت. به همين جهت تمايل اينان به مديريتي مانند زياد يا عبيد الله بن زياد يا در نهايت حاكميت عثمانيه بسيار نزديك تر از ديگران خواهد بود.

و با توجه به اين نكته مشاهده مي شود كه تعدادي از اينها از بصره عبيد الله را همراهي نمودند. و تعدادي هم در كوفه به وي ملحق شدند و عبيد الله هم با تطميع آنان، توجه آنان را به خود جلب كرد و از نفوذ آنان در جهت حمايت از اهداف خودش و اسيب رساندن به تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام بهره وري نمود.

اگر شواهد تاريخي هم بر اين نكته يافت نمي شد و روش و سيره مستمره اشراف جامعه گواه روشن به اين نكته خواهد بود. افزون بر اين كه شواهد قطعي نيز همين موضوع را تاييد مي نمايد كه اين گروه ها به تعبير علي بن ابي طالب عليه السلام همج رعاع، [1] همانند پشه هاي كور به چپ و راست تمايل مي كنند. يك روز با اين، روز ديگر با ان، هر جا سفره و رفاه فراهم باشد.

مجمع بن عبد الله عائذي از ياران حسين عليه السلام است كه در نينوا هنگامي كه سپاه حر از حركت امام ممانعت نمود از كوفه با همه حراست هايي كه بود به همراه سه نفر ديگر به امام ملحق مي شوند. امام وقتي اوضاع كوفه را از آنان مي پرسد وي مي گويد: اشراف و اعيان كوفه تطميع شده و سيم و زرهاي عبيد الله چشم و گوش آنان را مسدود ساخته است به سمت و سوي عبيد الله مي باشند، اما اشراف الناس فقد اعظمت رشوتهم و ملئت غرائرهم يستمال دهم و يستخلص نصيحتهم فهم الب واحد عليك و اما ساير الناس فان افئتدهم تهوي اليك! [2] اشراف كوفه رشوه فراوان گرفته اند و كيسه هاي آنها پر شده است و تمايل آنها جذب شده است سخن خير خواهي را هم نخواهند شنيد. آنان يك دست بر عليه تو هستند و اما دگر مردم دلشان با شماست. اين شناخت صحيح از مردم كوفه است كه اين فرد زيرك اظهار مي دارد كه در كوفه چه كساني بر عليه اهل بيت و چه كساني همراه اهل بيت مي باشند. سليمان بن صرد نيز اين نكته را شفاف بيان نمود كه قاتل حسين عليه السلام اشراف و بزرگان كوفه بودند، ان قلته الحسين عليه السلام اشراف اهل الكوفه. [3] .

ملاحظه مي كنيد اين فرهيخته سترگ چگونه و با چه ظرافتي روش و روحيه و موضع گيري اشراف را شفاف مي سازد!

مفيد مي نگارد هنگامي كه عبيد الله وارد مسجد مي شود براي سخنراني و ارعاب مردم، اشراف و نگهبآنان وي همراه وي اند: وخرج عبيد الله بن زياد و معه اشراف الناس و شرطه حشمه [4] عبيد الله بر بالاي منبر قرار گرفت در حالي كه اشراف مردم و نگهبآنان و پيرامونيان وي وي را همراهي مي نمودند و نيز مي نگارد آنگاه كه در دار الاماره محاصره شده بود عده اي از اشراف و نگهبان همراه وي بودند.

اشراف و رفاه طلبان جامعه فرومايگاني هستند كه افزون بر اين كه نوعا دست خودشان به ستم اغشته اشت، هماره ياور ستمگران نيز بوده اند و جبهه باطل را در فرصت هاي مناسب حمايت مي نمايند. به ويژه هنگامي كه سر كيسه ها شل شده، و به سوي آنان سرازير شود، كه عبيد الله اموال عمومي فروان در اختيار آنان مي نهاد. در هر صورت اشراف رفاه طلب كوفه نيز در گردش اوضاع نقش ايفا نمودند. [5] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه، کلمه 147، ص 387.

[2] طبري، ج 4، ص 607، انساب اشراف، ج 3، ص 382.

[3] طبري، ج 5، ص 72.

[4] ارشاد، ج 2، ص 51.

[5] همان، ص 52.