بازگشت

شهادت هاني


هنگامي كه مسلم را بالاي دار الاماره گردن مي زنند، هاني در اطاقي از همان دار الاماره زنداني مي باشد. رعب و وحشت عجيبي شهر كوفه را فرا گرفته است به گونه اي كه هيچ گونه سازماندهي براي نيروهاي تشكل همسو وجود ندارد از يك جانب مسلم به شهادت رسيده ز جانب ديگر فرد شجاع و جسوري با نفوذي چون هاني رابطه اش با قومش به طور كامل بريده شده است نيروهاي انقلابي سخت سركوب شده اند.

در اين فرصت عبيد الله دستور مي دهد هاني را از زندان بيرون آورده به ميدان فروش گوسفندان برده و در انجا گردن بزنند. هاني هر چه فرياد مي زند و وامذحجا مي گويد و از قوم خودش ياري مي طلبد، ليكن رعب و وحست تا ان مقدار شديد است كه كسي در ان اطراف نيست تا فريادي وي را بشنود، هاني نيز با كمال مظلوميت به دست عبيد الله به شهادت مي رسد. [1] .

با شهادت اين دو فرزانه و با قطع ارتباط ميان ديگر رهبران تشكل همسو و هواداران آنها تشكل همسو سخت اسيب ديده و عقب نشيني مي نمايد. و شهر به طور كامل در اختيار عبيد الله قرار مي گيرد!


پاورقي

[1] طبري، ج 4، 584.