بازگشت

كوفه شهر پر التهاب


عبيد الله در صدد چاره جويي و رهايي از اين گرداب خطر مي افتد. اينك در انديشه رهايي از اين خطر است كه اين ترفند را مشاوره و عملي مي سازند كه سران قبايل مانند: كثير بن شهاب، محمد بن اشعث، قمقاع بن شور، شيث بن ربعي، حجار بن ابجر و شمر بن دي الجوشن و... بر بالاي دارالاماره قرار گرفته و مردم را از تعرض به داخل سخت بر حذر بدارند. هر كس در اطراف اجتماع كند خون و مالش مباح خواهد بود و آنان را از عاقبت رويارويي با عبيد الله و سپاه دروغين كه از شام خواهد رسيد تهديد مي كنند. [1] .

اين ترفند كارساز شده و باعث پراكنده شدن جمعيت انبوه مي شود. و جمعيت به گونه اي پراكنده مي شود كه زنان از خانه بيرون آمده دست مردان و فرزندان و اقرباي خويش گرفته به درون مي برند. تمام جمعيت انبوه پراكنده شده، به طوري كه مسلم در هنگام نماز مغرب و عشا خود را با اندك ياران در مسجد مشاهده مي كند. وي با 30 نفر نماز گذارده بعد از نماز مسلم تنهاي تنها حتي يك نفر هم همراه وي نمي ماند! وي سرگردان در كوچه هاي شهر به منزل زني به نام طوعه پناه مي برد! [2] .

در اين هنگام شايع مي شود كه هاني به قتل رسيده قوم وي به رهبري عمرو بن حجاج اطراف دار الاماره را محاصره نموده تا از وضع هاني با خبر شوند. عبيد الله هنگامي كه احساس خطر ديگر مي كند از عامل ديگر نفوذي بهره مي برد. شريح قاضي كه سال هاي متمادي عنوان قاضي كوفه را يدك مي كشيد و تا اندازه اي مورد قبول بود، مامور مي سازد كه جسد نيمه جان هاني را مشاهده كند، زنده بودن وي را به قوم وي اطلاع دهد. او نيز اين چنين مي كند و قوم از اطراف دار الاماره پراكنده مي شودند! [3] .


پاورقي

[1] اخبار الطوال، ص 239، طبري، ج 4، ص 565، فتوح، ج 5، ص 57، کامل، ج 2، ص 541.

[2] اخبار الطوال، ص 239، طبري، ج 4، ص 578، ارشاد، ج 2، ص 54، کامل، ج 2، ص 541.

[3] اخبار الطوال، ص 239، طبري، ج 4، 565، فتوح، ج 5، ص 57، کامل، ج 2، ص 541.