بازگشت

عزل نعمان بن بشير


با رسيدن نامه عبد الله بن مسلم به يزيد، يزيد با مشاوره اطرافيان خويش در صدد چاره انديشي درباره كوفه مي شود.

اولين موضوع كه در جلو چشم حكومت شام سبز است موضوع فرماندار كوفه است بايد سريعا درباره ان تصميم گرفت.

با مشاوره هاي انجام گرفت و نظر خواهي نعمان بن بشير عزل مي شود.

سر جون از موالي و مشاوران معاويه نظر مي دهد، راه چاره و مشكل عراق و كوفه عبيد الله بن زياد مي تواند باشد. به يزيد پيشنهاد مي كند به سيره پدرش عمل كند. همان گونه كه معاويه افزون به بصره كوفه را در اختيار زياد قرار داد، وي نيز مشكل شورش شيعيان را با سر كوب شديد حل نمود اينك اين مشكل اينك به دست فرزند پليد وي عبيد الله چاره سازي خواهد شد.

يزيد با اين كه ميانه خوبي با عبيد الله نداشت نظر وي را پذيرفت، فورا عبيد الله را با حفظ سمت (استانداري بصره) استاندار افسار گسيخته كوفه قرار داده و به وي اين گونه نامه نگاشت: فانه كتب الي شيعتي من اهل الكوفه يخبرني ابن عقيل بالكوفه يجمع الجموع لشق عصا المسلمين فسر حين تفرا هذا حتي تاتي اهل الكوفه اين عقيل لكلب الخرز حتي تثقفه فتوثقه او تقتله او تنفيه. [1] پيروان من از كوفه خبر داده اند كه ابن عقيل پيروان خود براي ايجاد تفرقه و بر هم زدن وحدت مسلمآنان ساماندهي نموده است. هنگامي كه نامه را خواندي به سوي كوفه مي روي و ابن عقل را دستيابي نموده به زنجير مي كشي هنگامي كه بر وي دست يافتي يا وي را مي كشي و يا تبعيد مي نمايي.


پاورقي

[1] طبري، ج 4، ص 564.