بازگشت

اوضاع دگرگون كوفه


اوضاع كوفه تشكل يك جريان بزرگ به حمايت از رهبري اهل بيت كه با دعوت و فرا خواني حسين عليه السلام تجلي يافته است. و اين اوضاع حاكميت حاكمان بني اميه را سخت نگران ساخته است. حكومت شام امتناع از بيعت از جانب امام حسين عليه السلام و خروج نا بهنگام و سريع امام را از مدينه دريافت نموده است. و از وضاع كوفه نيز با خبر است كه چه تشكلي در آنجا شكل گرفته است. حكومت شام گر چه مي بيند امام به سوي مكه حركت كرده و در مكه اقامت نموده است، ليكن احتمال عزيمت وي را از مكه دور نمي داند. به همين جهت از يك سوي اقامت امام در مكه وي را نگران ساخته است، از جانب ديگر اوضاع سياسي و ملتهب كوفه وي را سخت مضطرب نموده است.

حاكمان حزب عثمانيه نيك مي دانند كه اگر حسين خويش به عراق و كوفه برساند آنگاه كنترل اوضاع براي حكومت اموي نا ممكن خواهد شد. از اين رو با مراقبت هاي ويژه تلاش دارد امام را هر طور شده و لو به صورت محرمانه و سري و لو در حرم امن الهي به شهادت برساند! تا فرصت باز سازي نيروي عظيم مردمي را از حسين بگيرد. در همين راستا حزب عثمانيه با دو ناكامي مواجه مي شود. نخست اينكه ترور امام در موسم حج ميسر نمي شود و نقشه شوم آنها بر ملا شده و بيش از پيش حكومت بني اميه را رسوا ساخته است. از جانب ديگر چيزي كه بسيار از ان خوف داشتند، اينك تحقق يافته و ان فراخواني حسين از سوي مردم كوفه و ايجاد ارتباط بين امام و مردم عراق مي باشد.

مردم كوفه و اطراف و يا به كلي عراق دعوت گسترده انجام داده است و امام را به سوي خويش فرا خوانده است. و امام هم با فرستادن نماينده خود مسلم به كوفه دعوت مردم را پذيرفته و مردم با نماينده وي بيعت گسترده و پيمان خون بسته اند و هزاران نفر از حسين پشتيباني نموده اند!

يعني حقيقتي كه حزب عثمانيه از تحقق ان سخت در وحشت بود. و نيز متوجه شده است كه افزون به اين كه موفق بر ترور امام نشده بلكه اقدام آنان به حركت امام سرعت بخشيده است. حاكميت اين دو ناكامي بزرگ را در اين مرحله مشاهده مي كند.

از جانب سوم جاسوسان يزيد مانند عبد الله بن مسلم و مسلم بن سعيد الخصرمي و عاره بن عقبه از كوفه گزارش نموده اند كه، فرماندار كوفه نعمان بشير در برابر تشكل همسوي اهل بيت سستي نشان داده است و چه بسا خود تسليم آرمانهاي مسلم شده است. و مسلم براي حسين توانسته بيعت گسترده بگيرد. [1] .


پاورقي

[1] طبري، ج 4، ص 546، اخبار الطوال، ص 231.