بازگشت

ذوالقربي


بي ترديد قرآن و عترت در معرفي ذوالقربي گام اساسي برداشته و اهتمام ويژه به ان نموده اند. انگيزه اصلي در معرفي ذوالقربي تثبيت و تداوم رهبري الهي مي باشد.

به لحاظ اهميت موضوع رهبري جامعه و به لحاظ اين كه رهبري جامعه امري است كه دخالت وحي را خواهان است تا رهبران آگاه و پاك از ميان انسان ها برگزيده شوند و جامعه بشري را از راه هاي پر پيچ خم عبور داده به مقصد رهنمون باشند. گزينش اين افراد از جانب خداي سبحان شكل مي گيرد. زيرا به ويژگي اين گونه افراد مانند آگاهي به غيب و عصمت، كس ‍ ديگري آگاهي ندارد.

خداي سبحان نيز انتخاب رهبري را به شيوه تحقق داده، يكي به صورت رسالت ديگري به شكل امامت. اگر روزي پيام كامل شده و جامعه از وجود پيامبر بي نياز مي شود، ليكن هيچ گاه از وجود رهبري الهي نمي تواند احساس بي نياز نمايد. تكميل پيام جامعه را بي نياز نمي سازد. زيرا رساندن پيام و اجرا و شكل گيري ان نياز به تداوم رهبري با همان ويژگي هاي پيامبري دارد. به همين جهت رهبري بعد از پيامبر به شكل امامت تداوم مي يابد. و تفاوت ميان پيامبر و امام نيز در اين جهت كه امام ديگر نيازي نيست همانند پيامبر دستور وحياني جديد دريافت نمايد.

زيرا كه اين مرحله در حد نياز بشر به توسط پيامبران به كمال رسيده است.

اما ساير ويژگي هاي پيامبر را همانند آگاهي از غيب و نيز تقوا و طهارت در حد عصمت و... امام نيز همگون پيامبر است. و همان نقش پيامبر را در ميان انسان ها به دوش دارد.

با توجه به اين نكته مهم اينك حكمت اين كه تا اين مقدار قرآن و رسول الله (ص) تلاش دارند كه موقعيت ذوالقربي را تثبيت كنند شفاف مي گردد. زيرا ذوالقربي كه قرآن و رسول الله (ص) تلاش بر تثبيت آنان دارند همان جانشينان رسول الله (ص) و همان ادامه دهندگان رسالت حضرت بعد از رحلت وي مي باشند. ذوالقربي يعني صاحبان خويشاوندي با رسول الله (ص). ليكن همان گونه كه عترت مصاديق ان را روشن نموده است منظور هر شخصي كه نسبت قرابت با رسول الله (ص) مي باشند. يعني علي و فاطمه و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين عليه السلام. هنگامي كه قرآن در تثبيت موقعيت ذوالقربي ان مقدار اهتمام دارد، كه پاداش رسالت عظيم رسول الله (ص) را مودت و روي كرد مردم به سوي ذوالقربي مطرح مي سازد، قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القرببي. [1] رسول الله (ص) نيز تلاش مي نمايد كه منظور از ذوالقربي را بر مردم معرفي نمايد. كه اين افراد چه كساني هستند كه مودت به آنها پاداش رسالت قرار گرفته است: قالوا يا رسول الله (ص) من هولاء الذين امرنا الله مودتهم قال علي و فاطمه و لدهما [2] آنان كه محبت به آنان پاداش ‍ رسالت قرار گرفته مردم دستور داده شده به ان مودت داشته باشند علي فاطمه و فرزندان اين دو است.

اين ويژگي مخصوص اهل بيت و ال رسول الله (ص) است ديگران در ان همراه نيستند: خصوصيه للال دون غيرهم. [3] .

و عترت رسول الله (ص) نيز در همين راستا بر اين امر اهتمام مي ورزد كه امام صادق عليه السلام مي فرمايد ايه اختصاص به ما اهل بيت دارد ديگران در مقام و شاءن ذوالقربي همراه نيستند: انما نزلت فينا خاصه اهل البيت في علي و فاطمه و الحسن و الحسين و اصحاب الكساء [4] و حتي امام سجاد عليه السلام نيز در معرفي ذوالقربي به فرد شامي فرمود منظور از ذوالقربي ما هستيم. [5]

به خاطر همين جهت كه آيه در صدد استقرار نهاد رهبري بعد از رسول الله - صلي الله عليه وآله - است و رسول الله - صلي الله عليه وآله - نيز كمال اهتمام را در معرفي ذوالقربي نمود و شفاف و آشكار به همگان رساند كه منظور از ذوالقربي چه كساني هستند و منظور از مودت هم توجه و روي كرد مردم به رهبري آنان مي باشد، اين امر چالشگران حق را خوشايند نيامد و بلافاصله بعد از شفاف سازي افراد ذوالقربي منافقين كوردل زبان اتهام گشودند و به حضرت اتهام متوجه ساختند كه بعد از خودش خاندان خويش را بر مردم مسلط مي سازد؛ فقال المنافقون ما حمل رسول الله - صلي الله عليه وآله - علي ترك ما عرفنا عليه الا ليحثنا علي موده قرابته من بعده ان هو الا شي افتراه في مجلسه فهذا بهتان عظيم. [6] زيرا آنچه خطر براي منافقين مي باشد رهبري اهل بيت است كه اين گونه آنان را به وحشت افكنده و درون كينه توز خويش را نتوانستند پنهان سازند و اين گونه خود را رسوا ساختند.

از اين نكته علت اين كه حزب عثمانيه و بني اميه در تلاش بودند خود را به عنوان ذوالقربي جا بزنند روشن مي شود. معاويه آن گونه تهاجم تبليغي نمود كه بني اميه را نزديك ترين خويشاوندان رسول الله - صلي الله عليه وآله - معرفي نمود كه مردم در شام خويشامنداني نزديك تر از بني اميه در مورد رسول الله - صلي الله عليه وآله - نمي شناختند. [7]

حزب عثمانيه با تهاجم تبليغي و فرهنگ سازي بر اين پندار شوم بود كه بني اميه به عنوان خويشان و اهل بيت رسول الله - صلي الله عليه وآله - معرفي نمايد تا آنگاه تصدي امر رهبري جامعه به عنوان جانشينان رسول الله - صلي الله عليه وآله - بر آنان آسان گردد! زهي خيال باطل!

از اينجا علت پافشاري عترت رسول الله - صلي الله عليه وآله - در معرفي ذوالقربي كه همان اهل بيت رسول الله همان دوازده امام معصوم و فاطمه زهرا عليهم السلام منظور است، روشن مي شود كه اين مقدار تلاش در جهت مقابله با فرهنگ سازي هاي دشمن به خصوص حزب عثمانيه است كه چهره پنهان آنان را آشكار مي سازند. و آنان را رسواتر از هر رسوا مي نمايند. كه ذوالقربي علي و اولاد علي مي باشند نه فرزندان بوسفيان. كه اگر حزب عثمانيه فرصت حاصل مي نمود فرزندان بوسفيان را به عنوان ذوالقربي در جامعه اسلامي مطرح مي ساخت، كه تدبير و پايداري اهل بيت عليهم السلام اين فرصت را از آنان گرفت.


پاورقي

[1] شوري، 23.

[2] نور الثقلين، ج 2، ص 572.

[3] ينابيع الموده، ج 1، ص 53.

[4] نورالثقلين، ج 2، ص 572.

[5] همان.

[6] ينابيع الموده، ج 1، ص 53.

[7] مروج الذهب، ج 3، ص 33.