بازگشت

اندام


اندام شكيل يكي از محورهاي جاذبه در روابط اجتماعي مي باشد.

اندام شكل و سالم از نعمت هاي الهي است كه انسان از آن بهره ور است.

هر مقدر در اثر كاستي يا بيماري اندام شكل و سالم خود را از كف نهد به همان مقدار دافعه پديد آورده و باعث گريز ديگران از وي مي شوند. آلوده شدن به برخي بيماري هايي بمانند پيسي، جزام، و... تنفر آميز است كه باعث گريز ديگران از شخص مبتلا مي گردد.

بر اساس همين معيار است كه انبيا الهي از لحاظ اندام شكيل ترين و زيباترين اندام بهره مند بودند. امامان از اندامي سالم و شكيل و متوسط بهره مند بودند و در زندگي نيز هيچ گاه به بيماري هاي تنفر آميز مانند جزام و پيسي و همانند آنها گرفتار نبوده اند. و اگر در مورد ايوب پيامبر آمده است كه آن گونه مبتلا به بيماري شده بود كه بدن شريف وي در اثر عفونت كرم پديد آورده بود! چنين نسبت ها با باور اعتقادي مسلمآنان به ويژه تشيع كه انبيا بايد از بيماري هاي تنفر آميز مبرا باشند ساز واري ندارد.

و ادله متقين نيز اين نسبت ها را به اثبات نمي رساند.

به همين جهت نمي توان اين مطلب را در مورد انبيا پذيرفت. امام همام كه همانند ساير رهبران دين الگوي انديشه و رفتار براي همگان است از هر جهت بايد پر جاذبه ترين فرد باشد. هم از لحاظ بدن و اندام و هم از لحاظ فضايل انساني. براي آشنايي با اندام و بدن زيباي فردي چون امام حسين عليه السلام مي توان گفت حضرت زيباترين اندام بهره مند بودند و اندام شكيل با قدي متوسط همانند مجتبي حسن عليه السلام همانندترين فرد به رسول الله (ص)بودند. دو برادر از هر جهت همانند حضرت بودند. گر چه برخي روايت دارند كه حسن مجتبي از سر تا سره (ناف) بيشتر از امام حسين همانند رسول الله (ص) بوده است: كان الحسن بن علي يشبه بالني (ص) من صدره الي راسه و الحسين عليه السلام يشبه به من صدره الي رجليه الحسن يشبه برسول الله (ص) ما بين الصدر الي الراس و الحسين يشبه برسول الله (ص) ما كان اسفل من ذلك [1] از اين مقايسه اين نكته شفاف مي شود كه براي آشنايي به ويژگي هاي اندام حسن و حسين بايد با ويژگي هاي اندام رسول الله (ص) آگاهي يافت كه رسول الله شكيل ترين و نمكين ترين اندام را داشتند. [2] انساني الگوي ديگران قرار مي گيرند. انديشه و رفتار آنان گره گشاي پيچيدگي هاي زندگي ديگران قرار مي گيرد. دامن گروهي از افراد افزون بر شايستگي آفريدگاري كه دراند رشد و ترتيب آنان سهم بسزايي در ايجاد برجستگي در آنان ايفا مي نمايد. اكنون روي كرد سخن از شايستگي آفريدگاري آنان نيست بلكه به اين جنبه مي توان نگر افكند كه مربيان به ويژه، در دوران تربيت پذيري افراد نقش بزرگي را به عهده دارند. حسين فرزند رسول الله (ص) است كه تنها فرزندان رسول الله (ص) از نسل فاطمه تداوم مي يابد. افزون بر شايستگي آفريدگاري آنان از اين جهت كه تنها دردانه هاي رسول الله (ص) مي باشند مورد عنايت ويژه مي باشند.

از سوي ديگر نقش مربي آگاه و متعهد در تربيت افراد نقش محوري است و رسول الله (ص) كه خود تربيت يافته خداست به طور مستقيم نقش تربيتي فرزندان را به عهده مي گيرد. انا اديب الله و علي اديي. [3] تنها در مورد خود و علي نيست بلكه نسبت به فرزندان علي كه بر دامن رسول الله رشد يافتند نيز فرا مي گيرد.

به همين خاطر نگر رسول الله (ص) در مدينه هماره به خانه فاطمه و فرزندان فاطمه مي باشد و صرف نظر از نقش علي و فاطمه در تربيت فرزندان خويش مي توان گفت نقش رسول الله (ص) نقش اول است و اهتمامي كه حضرت در اين راستا مي دهند خود گواه روشن بر اين حقيقت است.

رسول الله (ص)بر اين باور است كه تداوم شخصيت حقوقي وي با فرزندان وي مانند حسين شكل مي گيرد. و نيز حضرت بر اين اعتقاد است كه هيچ خانداني همانند خاندان اهل بيت در راه استقرار دين الهي فداكاري نخواهند داشت. و چنين خاندان ارزش مند بايد از پيش زمينه سازي شود. تا شايستگي هاي آنان شكوفا گردد. و به يقين تربيت بالنده آنان نقش اول را در اين فرآيند خواهد داشت. طبيعي است كه در تربيت چنين خاندان و بالندگي و رشد آنان بيشترين اهتمام از جانب رسول الله (ص) شكل گيرد.

آگاهي رسول الله (ص) نسبت به روش هاي تربيتي از هر كسي بيشتر و بهتر است. خاندان عترت مانند علي و فاطمه هر چه به آنها ارزاني شده است. از بركت رسول الله (ص) بوده است. اين نكته بر همگان آشكار است كه رسول الله (ص) تا چه مقدار نقش ايفا مي نمايد. زيرا شايستگي آفريدگاري آنان از يك سو و تربيت پذيري آنان را جانب ديگر زمينه را براي رشد و بالندگي فراهم ساخته است.

از همين جهت حضرت همانند پدر مهربان فرزندان

فاطمه را در دامن پر مهر خود نهاده است و شبانه روز با آنان مانوس است و آنان همانند نه تنها پدر پر مهر خويش، بلكه همانند كودكان همسان خويش ‍ با وي مانوس بوده از انديشه و رفتار متعالي حضرت بهره ور مي شدند.

رسول الله (ص) از روز نخست كودكان فاطمه را بر دامن نهاد. نام گذاري آنان، گشودن كام آنان با مكيدن زبان رسول الله (ص) گشوده شد... فوضع النبي (ص) لسانه في فيه و اقبل الحسين علي لسان رسول الله (ص) [4] يمصه. و راه درك و انديشه آنان با نواختن نداي توحيد و اذن در گوش ‍ آنان با صداي رسول الله (ص) آغاز شد. فاذن في اذنه اليمني و اقام في اذنه اليسري. [5] .

رسول الله (ص) هر روز اين رفتار را تكرار مي نمود يعني زبان خويش را بر دهان حسين مي نهاد و حضرت با مكيدن آب سيراب مي شد. و كان رسول الله (ص) يا تيه في كل يوم فيضع لسانه في فم الحسين فيمصه حتي يروي فانبت لحمه من لحم رسول الله (ص). [6] گوشت و خون حسين از جان رسول الله (ص) رشد نموده است.

انس و الفت رسول الله (ص) به حسين آن مقدار است كه وي را به حجره خويش برده و كفالت آن را به همسرش ام سلمه مي سپارد كه هر لحظه از فيوض غيبي و سروش وحي وي را بهره ور سازد. فكفله ام سلمه و كان رسول الله (ص) ياتيه في كل يوم فيضع لسانه في فم الحسين. [7] معارف و انديشه هاي وحياني را به وي ارزاني مي نمايد سوره توحيد را به وي مي آموزد. [8] .

هنگامي مشاهده نمودند يك عدد خرما از زكات را در دهان نهاده است، حضرت با انگشتان خود آن را بيرون كشيدند تا جذب بدن حسين نگردد زيرا صدقه بر آل رسول حلال نيست، لا تحل لنا الصدقه. [9] گر چه وي كودكي بيش نيست و مكلف به حرام و حلال نمي باشد، ليكن چون اثر آن از لحاظ فيزيكي ممكن است در جان حضرت بنهد رسول الله (ص) اين گونه از وي مراقبت مي نمايد.


پاورقي

[1] ارشاد، ج 2، ص 27، اسد الغابه، ج 2، ص 25 و 277، در بحار اين نکته معکوس نقل شده است، ج 42، ص 293.

[2] براي اشنايي با ويژکي اندام رسول الله (ص) به کتاب رسول الله (ع) الگوي زندگي مراجعه شود، ص 69.

[3] بحار، ج 16، ص 231.

[4] بحار، ج 43، ص 242.

[5] همان، ص 239.

[6] همان، ص 245.

[7] علل الشرايع، ج 1، ص 243.

[8] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 319، نقل از حيات الحسين، ج 1، ص 47.

[9] مسند احمد، ج 1، ص 301، نقل از حيات الحسين، ج 1، ص 48.