بازگشت

آيا اين علامت شكست نيست؟


ابا عبدالله در روز عاشورا قبل از شروع جنگ دو سه بار خطابه انشاء كرد. واقعا خود آن خطابه ها عجيب است! كساني كه اهل سخن هستند مي دانند كه ممكن نيست. انسان در حال عادي بتواند سخن عاليي بگويد كه در حد اعلاي اوج باشد. روح بشر بايد به اهتزاز بيايد. مخصوصا اگر سخن از نوع مرثيه باشد، دل انسان بايد خيلي سوخته باشد تا مرثيه خوب بگويد. اگر بخواهد غزل بگويد، بايد سخت دچار احساسات عشقي باشد تا غزل خوبي بگويد. اگر بخواهد حماسه بگويد، بايد سخت احساسات حماسي داشته باشد تا يك سخن حماسه بگويد. وقتي خطبه هاي ابا عبدالله ايراد مي شود، مخصوصا يكي از آن خطبه هايي كه در روز عاشورا ايراد مي كند و از مفصل ترين خطبه هاست، عمر سعد بر لشكريان خود مي ترسد امام براي خواندن خطبه از اسب پياده شد و براي اينكه مي خواست يك جاي مرتفع تري باشد تا صدايش بهتر برسد، بر بالاي شتر رفت و فرياد زد: تبا لكم ايها الجماعه و ترحا حين استصرختمونا و اليهين، فاصرخناكم موجفيت كه به راستي نمونه اي از خطبه هاي علي عليه السلام است و اگر خطبه هاي علي عليه السلام را كنار بگذاريم، ديگر خطبه اي به اين پرشوري در دنيا پيدا نمي شود و سه بار صحبت كرد. عمر سعد بر لشكريان خود ترسيد كه مبادا نطق حسين آنها را تحت تأثير قرار دهد. نوبت بعد كه ابا عبدالله شروع به صحبت كرد، از آنجا كه روح دشمن شكست خورده بود، عمر سعد دستور داد فرياد كنيد و به دهانهايتان بزنيد تا صداي حسين را كسي نشنود. آيا اين علامت شكست نيست؟ آيا اين علامت پيروزي حسين نيست؟ [1] .


پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 1، ص 85.