بازگشت

غربال كردن ياران


حسين عليه السلام در خطابه اش فرياد مي كشد:

فمن كان باذلا فينا مهجته، موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا ان شاء الله؛ [1] هر كس آماده است كه خون خودش را در راه ما ببخشد، هر كس تصميم گرفته است لقاء پروردگار را، چنين كسي با ما كوچ كند. (برگردد آنكه در هوس كشور آمده است) آنكه از جان گذشته نيست با ما نيايد؛ قافله ما، قافله از جان گذشتگان است. در ميان از جان گذشتگان، عزيزترين عزيزان حسين بن علي عليه السلام هست. آيا اگر حسين بن علي عليه السلام عزيزانش را در مدينه مي گذاشت كسي متعرض ‍ آنها مي شد؟ ابدا. ولي اگر عزيزانش را به صحنه كربلا نمي آورد و خودش ‍ تنها به شهادت مي رسيد، آيا ارزشي را كه امروز پيدا كرده است، پيدا مي كرد؟ ابدا. امام حسين عليه السلام كاري كرد كه يك پاكباخته در راه خدا شود، يعني عمل را به منتهاي اوج خود برساند، ديگري چيزي باقي نگذاشت كه در راه خدا نداده باشد، عزيزانش هم افرادي نبودند كه حسين عليه السلام آنها را به زور آورده باشد، هم عقيده ها، هم ايمانها و همفكر خودش بودند، اساسا حسين عليه السلام لهذا دو سه بار در بين راه غربال كرد. روز اول كه از مكه حركت مي كند، اعلام مي كند كه هر كس جانباز نيست نيايد، اما هنوز بعضي خيال مي كنند كه شايد امام حسين برود كوفه خبري بشود، آنجا برو و بيايي باشد، آقايي اي باشد، ما عقب نمانيم، همراه امام حركت مي كنند، عده اي از اعراب باديه در بين راه به حسين بن علي عليه السلام ملحق شدند.


پاورقي

[1] لهوف، ص 26.