بازگشت

وظيفه امام


از نظر عامل دعوت مردم كوفه، امام حسين عليه السلام وظيفه دارد به سوي كوفه بيايد تا وقتي كه آنها سر قولشان هستند. از آن ساعتي كه آنها جا زدند، زير قولشان زدند و شكست خوردند و رفتند، ديگر امام حسين عليه السلام از اين نظر وظيفه اي ندارد، وقتي مسأله به دست گرفتن زمام حكومت از ناحيه آنها منتفي مي شود، امام حسين هم ديگر وظيفه اي ندارد، ولي كار امام حسين كه منحصر به اين نبوده است. عامل دعوت مردم كوفه يك عامل موقت بود، يعني عاملي بود كه از پانزدهم رمضان آغاز شود؛ مرتب نامه ها متبادل مي شد و اين امر ادامه داشت تا وقتي كه امام به نزديكي كوفه يعني مرزهاي عراق و عربستان سعودي رسيدند.

بعد كه با حر بن يزيد رياحي ملاقات كرد و آن خبرها از جمله خبر قتل مسلم رسيد، ديگر موضوع دعوت مردم كوفه منتفي شد و از اين نظر امام وظيفه اي نداشت. و لهذا امام وقتي كه با مردم كوفه صحبت مي كند و مخاطبش مردم كوفه هستند نه يزيد و حكومت وقت، به آن شيعيان سست عنصر مي گويد: مرا دعوت كرديد، من آمدم. نمي خواهيد، بر مي گردد. شما مرا دعوت كرديد، دعوت شما براي من وظيفه ايجاب كرد، اما حالا كه پشيمان شديد، من بر مي گردم. آيا اين، يعني ديگر بيعت هم مي كنم؟ ابدا. آن، عامل و مسأله ديگري است؛ چنانكه خودش گفت: اگر در تمام روي زمين يك نقطه وجود نداشته باشد كه مرا جا بدهد (نه تنها مرا جا ندهيد) باز هم بيعت نمي كنم. [1]


پاورقي

[1] حماسه حسيني، ج 2، ص 276.