بازگشت

الحسين من خلال القرآن الكريم


مؤلف: عبد الرسول غفار. تقريظ: جعفر هلالي و محمد سعيد منصوري

ناشر: دارالرسول الاكرم و دارالمحجة البيضاء

محل نشر: بيروت

تاريخ نشر: 1416 ق.

نوبت چاپ: اول

تعداد صفحات: 429 صفحه ي وزيري

منبع ياد شده، مقدمه و پنج قسم را دربر دارد و همان گونه كه از عنوان آن برمي آيد، به زبان عربي نگارش يافته است. انگيزه هاي دخيل در تأليف كتاب، يكي كاستي و نبود اثر مهمي درباره ي امام حسين عليه السلام و قرآن و ديگري سخنان و نوشته هاي سخيف افرادي چون محمد ابراهيم شيباني و حمد محمد عرينان و نيز آشكار كردن منزلت امام حسين عليه السلام در قرآن، اعلام شده است.

مؤلف براي تدوين اين كتاب، سال ها زحمت كشيده، خواسته است با آوردن آيات نازل شده درباره ي امام يا تأويل برخي آيات و نيز تطبيق آنها بر امام حسين عليه السلام و نشان دادن اين نكته كه آن حضرت از مصاديق بارز آنها است، عظمت شخصيت امام را آشكار و منحرفان را متنبه كند.

قسم اول اين كتاب، تحت عنوان «الردود»، به سه گفتار اختصاص يافته است: گفتار اول، رد و پاسخي به محمد ابراهيم شيباني است كه در مقدمه ي مقاله ي «اباحة المدينه و حريق الكعبه في عهد يزيد بن معاويه بين المصادر القديمه و الحديثه»، ضمن ستايش نويسنده ي آن، قائل به برائت يزيد در به شهادت رساندن امام حسين عليه السلام و اسارت اهل بيتش شده، و حتي فضايل و كمالاتي را براي يزيد بر شمرده است! مؤلف كتاب با آوردن جملاتي از شيباني، سخنان سخيف او را نقد كرده، با آوردن رواياتي در سرزنش و نيز جواز لعن بر يزيد، در صدد اثبات كفر وي بر آمده اسست و به پيش گويي شهادت امام از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله اشاره كرده است.

گفتار دوم، در پاسخ خود نويسنده ي مقاله ي ياد شده، حمد محمد عرينان، استاديار تاريخ دانشكده ي ملك عبدالعزيز جده نوشته شده است. عرينان در اين مقاله، در مقام رد جنايات يزيد در قتل عام مردم مدينه و سنگ باران كعبه بر آمد، و خواسته است با حمله به مورخاني چون ابومخنف، گفته هاي آنان را نادرست و معرضانه وصف كند و به نفي اقدامات يزيد و تبرئه ي وي بپردازد. در پاسخ وي، مؤلف اين اثر، نخست از منابع معتبر بسياري نام مي برد كه در آنها به دو فاجعه ي مذكور اشاره شده است. آن گاه از ابومخنف دفاع كرده است.

گفتار سوم، تحت عنوان «مع الصالحي النجف آبادي و كتابه، شهيد جاويد (الشهيد الحي)» به مباحثي چون شرح حال مختصر او و كتابش، تقريظهاي نوشته شده درباره ي اين كتاب و سابقه ي علمي ضعيف او پرداخته است. سپس وي را به انحراف عقيده متهم كرده است.

مؤلف در اين جهت و براي اثبات انحراف عقيدتي صالحي نجف آبادي، با آوردن رواياتي نتيجه گرفته است كه امام حسين عليه السلام از شهادت خود، آگاه بوده و امام از غيب آگاه است. در بخش ديگري از كتاب، به رديه هاي نوشته شده بر كتاب شهيد جاويد و هويت برخي از منابع كتاب او و نيز تناقض هاي استدلال هاي وي اشاره شده است.

آن گاه وي را به نفي علم امام متهم كرده است. هم چنين در اين گفتار، آياتي درباره ي فضايل امام، مانند آيه ي تطهير آورده شده است و از خلال قرآن به امامت و علم امام پرداخته شده است. در پايان نيز به نتيجه گيري و بيان خلاصه ي مباحث پرداخته شده است.

قسم دوم، و با عنوان «السرقات مع الركابي في سرقاته»، درصدد اثبات اين مطلب بر آمده است كه اياد فشاخ ركابي، به سرقت هاي علمي دست زده است كه نخستين آنها كتاب شهيد جاويد است كه وي آن كتاب را ترجمه كرده و حتي مقدمه ي آن را نيز به خود نسبت داده است. مؤلف براي اثبات ادعاي خود، به مقاله و مقايسه تطبيق صفحات بسياري از هر دو كتاب پرداخته است.

قسم سوم، «من السقيفه الي اليزيد» عنوان دارد كه در آن، به مباحثي چون «بيعت يزيد در جهت بيعت خلفاي سه گانه صورت گرفته است»، «ابوبكر هنگام وفات رسول خدا كجا بود»، «پس از وفات پيامبر چه اتفاقي افتاد»، «چرا سقيفه بني ساعده»، «بيعت ابوبكر با شمشير بيعت گرفت»، «بيعت عمر»، «شورا و بيعت عثمان»، «كيفيت بيعت براي يزيد» و «شيعه امامي» پرداخته شده است. در اين قسم، برخي جرايم معاويه نقل شده است.

در قسم چهارم، مطالبي چون «خروج امام حسين عليه السلام براي امر به معروف و نهي از منكر بوده»، «وصيت امام به برادرش، محمد بن حنفيه»، «خبر دادن رسول خدا از شهادت امام»، «سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله درباره ي امام حسين عليه السلام، «ابراز محبت هاي رسول خدا به حضرت» و برخي مطالب ديگر بررسي شده است.

عنوان انتخاب شده براي قسم پنجم، «الحسين و سنام القرآن و ترجمانه» است كه در آن، نخست آيه ي 37 سوره ي بقره آورده شده، از توبه و شرايط آن سخن رفته است. پس از آن، به صورت گسترده، اين آيه و تأويل آن به امام حسين عليه السلام بررسي شده است.

سپس بالغ بر پانزده آيه ي ديگر، آورده شده و تفسير و تأويل آنها امام حسين عليه السلام دانسته شده است. يكي از مهم ترين بحث هاي كتاب را اين قسم تشكيل مي دهد.