بازگشت

حق طلبي


از نظر قرآن مجيد، تاريخ، سنت و اصول و قواعدي دارد كه بر آن حاكم است. جريان تاريخ، طبق همين ضابطه ها است. فناپذيري و نابودي همه ي موجودات و جريان هاي تاريخي، از مسائل مهمي است كه در قرآن مطرح شده است. آن چه رنگ فنا و نابودي به خود نمي گيرد، تنها ذات متعال است. از اين رو، هر چه بخواهد پايدار باشد، بايد در مسير الهي حركت كند و صبغه ي خدايي به خود بگيرد. از منظر قرآن، تنها حق باقي و جاودانه است و باطل به طور ذاتي فاقد استعداد بقا است و قابليت استمرار ندارد: (ان الباطل كان زهوقا). [1] باطل جولان دارد، ولي بقا و دوام نخواهد داشت و سرانجام از آن حق است. [2] علت اين كه باطل فاقد استعداد بقا است، در خود كلمه باطل نهفته است؛ زيرا چيزي كه با قوانين عالم آفرينش هماهنگ نيست و سهمي از واقعيت و حقيقت ندارد، ميان تهي و بي ريشه و پوچ است:

(... كذلك يضرب الله الحق و الباطل فأما الزبد فيذهب جفاء و أما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض). [3] .

... خداوند، حق و باطل را چنين مثل مي زند: اما كف، بيرون افتاده، از ميان مي رود؛ ولي آن چه به مردم سود مي رساند، در زمين (باقي) مي ماند.

هر شخص، گروه و جرياني، به ميزان بهره مندي از حق و حقيقت و به اندازه ي قرارگيري در جريان حق، از قابليت بقا و استمرار برخوردار خواهد شد. از اين رو، همه ي قيام هايي كه در جهت احقاق حق، از سوي مداران جهان رخ داده، باقي است؛ زيرا پيام و هدفشان باقي است. پس همه ي قيام هاي حق طلبانه باقي اند؛ اما نهضت خونين امام حسين عليه السلام جايگاه و پايگاه ممتازي دارد؛ چون كه در بهره مندي از حقانيت و در عين حال، مظلوميت، بر همگان سبقت گرفته است. ياراني كه با امام و در لشكر ايشان، جريان عاشورا را آفريدند، در اوج اخلاص و صفا و حق طلبي و در عين حال، تحمل مشكلات و سختي ها بودند و قله ي رفيع بردباري و فداكاري را براي احقاق حق فتح كردند.

شهادت امام بر يگانگي اصحاب خود، گواه اين مدعا است كه آنان در ميان همه ي نهضت ها و قيام ها، ويژگي و امتياز خاصي داشتند: «فأني لا أعلم أصحابا أوفي و لا خيرا من أصحابي». [4] .

خلاصه آن كه حق مداري نهضت عاشورا، به سان همه ي نهضت هاي الهي و بلكه عميق تر و ژرف تر، رمز بقا و جاودانگي آن است.


پاورقي

[1] اسراء (17) آيه‏ي 81.

[2] تفسير نمونه، ج 12، ص 227.

[3] رعد (13) آيه‏ي 17.

[4] ارشاد، ج 1، ص 91.