بازگشت

روز عاشورا


آنان با چنين روحيه اي شب را به صبح رسانيدند. سرانجام صبح عاشورا فرا رسيد. خيرخواهيها و دلسوزيهاي امام در دل ناپاك كوفيان مؤثر واقع نشد. يزيديان آماده جنگ گرديدند و سپاه اسلام براي دفاع مجهز شد. دستور قرآن در چنين موردي در درجه اول صلح است و دعوت به اين امر شايسته. «اما اگر يكي از آن دو دسته ستمكاري را پيش گرفت با او بجنگيد تا به حكم خدا گردن بنهد. بدين ترتيب امام و ياران او بيش از هر مسلمان ديگر خود را مكلف به پيروي از قرآن مي دانستند... از جمله كساني كه در اين راه از خيرخواهي كوتاهي نكرد «زهيربن قين » بود كه سپاه كوفه را مخاطب ساخت و گفت: مردم، خيرخواهي حق هر مسلماني بر مسلمان ديگر است تا كار به شمشير نكشيده است ما با يكديگر برادريم و يك دين داريم... در غير اين صورت ديگر رشته پيوندي ميان ما نخواهد بود. ]حسين عليه السلام با خطبه هايي كه ايراد فرمود براي رستگاري اسيران هوي و هوس و فريب خوردگان تا جايي كه مي توانست تلاش كرد و براي آنان بجز آزادي، خير و عزت و سعادت نمي خواست.[ وي به آنها گفت كه اين آخرين فرصتي است كه براي انتخاب زندگي آزاد به آنها داده مي شود... اگر به اين عزت پشت پا زنند به دنبال آن زندگي پر از خواري و مذلت در انتظار ايشان است.» [1] امام در يكي از خطبه ها مردم را از سويي به تحمل شنيدن سخنان طرف مقابل و تامل و دقت فرامي خواند و از سوي ديگر آنان را به هنگام قضاوت به پرهيز از شتابزدگي و نگهداري جانب عدل و انصاف دعوت مي كند و به اين وسيله بالاترين درجه دلسوزي و انسان دوستي خود را به نمايش مي گذارد.


پاورقي

[1] پس از پنجاه سال...،صص 172 و173.