بازگشت

منبري امام حسين در شب اول قبر نجات يافت


دو نفر از معمرين و بزرگان اهل منبر يزد، كه فعلا هم يكي از آنها زنده و در قيد حيات است، با يكديگر قرار مي گذارند و عهد مي كنند كه هر كدام از آنها زودتر از دنيا رفتند، به خواب ديگري بيايند و وضع خود را به او خبر دهند.

يكي از آنها فوت مي كند، دو شب بعد از فوتش به خواب ديگري مي آيد. او در باغ مصفايي، قدم زنان دوست خود را ملاقات مي كند! پس از او مي پرسد: با تو چه كردند؟

آن منبري گفت: وقتي مرا در قبر نهادند؛ آن دو ملك بنام نكيرين براي سئوال و جواب، وارد قبر شدند و از من هر چه سئوال كردند، زبانم بند آمده بود و نمي توانستم جواب بدهم!

فقط يك كلمه به زبانم آمد و گفتم: «من روضه خوان امام حسين عليه السلام هستم!» آنها وقتي كه اين سخن را شنيدند، ساكت شدند و چيزي نگفتند و مرا به حال خودم، به اين حال كه مي بيني، رها كردند و رفتند. [1] .


پاورقي

[1] کرامات الحسينية ج 1، ص 186 به نقل از کشکول شمس.