بازگشت

چند لقمه از غذاي خيمه ي امام حسين


مرحوم نوري در دارالسلام اين قضيه را نقل فرموده اند:

شيخ جعفر شوشتري همين امسال در نجف فرمود: چون از تحصيل علوم دينيه در نجف فارغ شدم و دوران نشر و تبليغ و انذار فرارسيد، به وطنم برگشتم و به وظيفه ي خود كه هدايت مردم با اختلاف مراتب آنها است، پرداختم و چون اطلاعات كافي از مواعظ و مصائب نداشتم، تفسير صافي را با خود روي منبر مي بردم و در ماه رمضان و روزهاي جمعه آن را براي مردم مي خواندم و در ايام عاشورا هم از روي روضة الشهداي ملا حسين كاشفي روضه مي خواندم و نمي توانستم موعظه و مصيبت را از بربخوانم. [1] .


يك سال گذشت و دوباره ماه محرم نزديك شد. شبي با خود گفتم: تا كي از روي كتاب بخوانم و از كتاب جدا نباشم؟ و در انديشه ي بي نيازي از كتاب و خطبه خواني و سخنراني افتادم و به قدري درباره ي آن فكر كردم كه خسته شدم و خوابم برد!

در خواب ديدم كه در سرزمين كربلا هستم و آن زماني بود كه خيمه هاي امام حسين عليه السلام را برپا كرده بودند و قشون دشمنان در برابرشان صف زده بودند، چنانكه در روايت آمده است.

من به خيمه ي امام حسين عليه السلام رسيدم و بر ايشان سلام كردم، ايشان مرا به خود نزديك كردند و به حبيب بن مظاهر عليه السلام فرمودند: «فلاني - به من اشاره كردند - مهمان ما است، آب كه اصلا نداريم! آرد و روغن داريم، برخيز و با آنها خوراكي بساز و نزد او بياور!».

حبيب ابن مظاهر عليه السلام برخاست و با آن غذايي درست كرد و سپس آن را با قاشقي نزد من نهاد و من چند لقمه از آن خوردم! سپس بيدار شدم و ناگاه به دقايق و اشاراتي در مصايب، و لطائفي در آثار ائمه اطهار عليهم السلام هدايت شدم كه كسي در آن نكته ها بر من پيشي نگرفته بود! و هر روز اين قريحه در من زيادتر شد تا ماه روزه فرارسيد و من در وعظ و بيان، به مقصود خود رسيدم.

مرحوم نوري مي فرمايد: مقام او در آنچه ذكر كرد به وصف نمي گنجد و او در اين ميدان، برتر از آن است كه شناخته شود. در اين سال كه شيخ جعفر شوشتري به خاطر كثرت منكرات و ظلم در اهواز (كه نتوانست جلو آنها را بگيرد) به نجف كوچيد، همه ي


فضلا به او روي آوردند و بزرگان علما از پرتو تحقيقاتش بهره بردند و در ماه رمضان و عاشورا و روز جمعه و پنجشنبه پاي منبر او انجمني مي شد كه ملأ اعلي بر آن رشك مي بردند!

وذلك فضل الله يؤتيه من يشاء. [2] .


پاورقي

[1] واي به حال کساني که به خاطر کند ذهني يا به سبب تنبلي، به جاي اينکه مطالعه کنند و دين مأثور را براي مردم بگويند، يا از روي کتاب مصيبت بخوانند، تخيلات خود را براي مردم بيچاره و ايتام آل محمد عليهم‏السلام بيان مي‏کنند! اي کاش هر گوينده و مداحي از اين سرگذشت شگفت‏انگيز درس گيرد و بداند که چون مرحوم شوشتري، دين را از آبروي خود محترمتر مي‏دانست! مورد توجه حضرات معصومين عليهم‏السلام واقع شد.

[2] ترجمه‏ي دارالسلام نوري ج 2، ص 296، - کرامات الحسينية ج 2، ص 43، به نقل از آيات بينات في حقيقة بعض المنامات نوشته‏ي علامه حاج شيخ محمد تقي شوشتري و ترجمه‏ي خصائص الحسينية ص 20.