بازگشت

طفل در رحم، به پاكي مادرش شهادت داد


مرحوم آيت الله فاطمي قمي، از پدرش سيد اسحق، نقل مي كرد كه ايشان كرارا مي فرمود:

كرامت زير را از حضرت ابوالفضل عليه السلام، اگر به دو چشمم نديده باشم، كور شوم! و


اگر به دو گوشم نشنيده باشم، كر شوم! روزي در حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام مشرف بودم ناگهان ديدم جمعيت زيادي از اعراب در عقب سر دختري، سراسيمه وارد حرم مطهر شدند و حرم مملو از جمعيت شد! آن دختر به ضريح منور چسبيده بود و با صداي بلند كلماتي جسورانه مي گفت و توجه زائرين را به خود جلب كرده بود.

ناگاه ديدم اهل حرم ساكت شدند،به طوري كه گويي نفسهاي همگي قطع شد!يك مرتبه صدايي كه همه آن را شنيدند برخاست كه گفت: «پدرم، شوهر مادر من است»!

صدا از همان طفلي بود كه در رحم آن دختر بود! با شنيدن صدا، ناگهان صداي هوسه و هلهله در حرم بلند شد و مردم به اين دختر هجوم آور شدند. خدام حرم، دختر را به زحمت از دست مردم بيرون آوردند و نجات دادند و به بقعه اي كه مركز كليددار آستانه مقدسه ي حضرت ابوالفضل عليه السلام بود، بردند. كليددار آنجا، مرحوم سيد حسن (پدر محرم آقا سيد عباس) بود و من با ايشان سابقه ي دوستي داشتم. پس از آنكه آن دختر را بردند و بقعه خلوت شد، خدمت ايشان رفتم و قضيه ي آن دختر را از ايشان سؤال كردم.

سيد حسن فرمودند: اين جماعت، طائفه اي از اعراب باديه نشين اطراف كربلا هستند و اين دختر معقوده ي پسر عمويش بود. در بين اعراب قضيه ي نامزد بازي خيلي زشت و ننگين است، و اگر كشف شود، چه بسا منجر به خونريزي مي شود، به علت محروم بودن جوان از ملاقات با عيال خود، يا به علت اينكه با پدر زنش كدورتي پيدا كرده بود، مي خواست او را ننگين كند.

جوان مراقب دختر بوده است و يك موقع در مكان خلوتي، وي را ملاقات كرده و با او همبستر شده است و سپس از ترس اذيت پدر زن، فرار كرده و مدتي مخفي گشته تا حمل دختر ظاهر شده است. بستگان دختر وقتي از حمل دختر مطلع مي شوند، در


مقام استفسار برمي آيند و او مي گويد: از شوهرم حمل برداشته ام! آنها اين موضوع را با جوان در ميان مي نهند و او از ترس يا به خاطر ايذاي عمويش، بكلي منكر قضيه مي شود.

بستگان دختر، اراده ي كشتن دختر را مي نمايند و او هر قدر التماس مي كند، نتيجه نمي بخشد. آخر الأمر مي گويد: حضرت ابي الفضل عليه السلام را حكم قرار مي دهيم، هر چه آن جناب حكم كند، آماده ام. لذا خدمت آن حضرت آمد تا بين او و ديگران حكميت كند و با عنايت حضرت، بچه اي كه در رحم وي بود، اقرار به پاكي مادرش نمود. [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان ج1، ص 321، به نقل از مفاتيح الجنة ص 226 - کرامات العباسية ص 148 به نقل از منهاج السرور ج 3، ص 244 و جامع الدرر ج 2، ص 407 - در چهره‏ي درخشان ج 1، ص 332 قضيه‏ي ديگري از به زبان آمدن طفل در رحم مادر به اعجاز حضرت عباس عليه‏السلام بيان شده است.