بازگشت

نجات مولف حياة العباس و همراهانش در كشتي طوفان زده


مؤلف كتاب «حياة العباس» مي نويسد:

در سال 1337 هجري قمري به كربلا و كاظمين مشرف شدم. عيد غدير در كاظمين بودم و به شرف زيارت آن دو امام همام عليهماالسلام موفق شدم. بعد از آن نزد مرحوم آقا سيد اسماعيل صدر رفتم و سپس با كشتي كوچك به بصره آمدم.

در آنجا به انتظار كشتي دودي ماندم و انتظارم تا بيست و هشتم ذيحجه به طول انجاميد زماني كه كشتي دودي وارد شد، آن را توقيف كردند و اجازه ي سوار شدن ندادند.

براي سفر به خرمشهر، من تنها نبودم و چهل نفر ديگر از اهل فسا و نوبندگان وفدشكو نيز با من همراه بودند. وقتي كه وضع را چنين ديديم، ناچار به كشتي بادي نشستيم. روز اول محرم 1338 هجري قمري، سوار كشتي شديم. از اين چهل و يك نفر مسافر، چند نفر آنها زن و بچه بودند. بالاخره به سمت بوشهر حركت كرديم.


روز دوم محرم، همراهانم از من تقاضا كردند كه يك روضه بخوانم. من بر روي يك بلندي، قرار گرفتم و روضه ي ورود حضرت امام حسين عليه السلام به كربلا را خواندم. آنها دانستند كه من از ذاكريه حضرت امام حسين عليه السلام هستم.

شب چهاردهم محرم كشتي به گرداب افتاد و در اثر باد مخالف، تقريقبا دو فرسخ از راه آمده را برگشت! ماه آسمان را مي ديدم كه دور سر ما دور مي زد! باد سخت شده بود و بادبان پاره شد و كشتي سوراخ گرديد! به گونه اي كه مي ديدم آب از زير، به كشتي وارد مي شود. كشتي بر روي آب، دو ساعت دور خود حيران مي گرديد و اختيار آن به كلي از دست ملاح، گرفته شده بود.

همه به جزع و فزع افتادند و دل بر مرگ نهادند. حتي شهادتين را نيز گفتيم، كه ناگهان ملاح وحشتزده، گفت: مگر نه اين است كه شما زواريد؟! مگر نه اينكه شما از خدمت امام عليه السلام آمده ايد و روضه خوان هستيد؟! يك چيزي بگوييد، تا از اين طوفان راحت شويم!

حقير سراپا تقصير، مشغول خواندن روضه ي ابوالفضل العباس عليه السلام شدم و خدا را به شهادت مي طلبم كه غرضي جز نجات، در دلم نبود. بعد از روضه من نيز، يك نفر فسايي نوحه خواني كرد و سينه زني مفصلي نموديم و خسته شديم. سپس دست به دعا برداشتيم و حضرت عباس عليه السلام را شفيع قرار داديم.

در اثناي توسل، سوراخ كشتي را از زير آن گرفتند و پرده ي (بادبان) ديگر نصب نمودند. با پايان يافتن توسل، صداي ملاح بلند شد كه گفت: آسوده خاطر باشيد، باد مراد آمد! با اينكه مسافت راه، زياد بود، فرداي آن شب وارد شهر شديم. [1] .



پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان، ج 1، ص 497.